English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
removal of slag U برداشت سرباره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dross slag U سرباره
refining slag U سرباره پالایش
cinders U زینتر سرباره
viscous slag U سرباره لزج
cinder U زینتر سرباره
sticky slag U سرباره چسبناک
slag U سرباره گرفتن
slag ladle U کفچه سرباره
silicate slag U سرباره سیلیکات
remove slag U سرباره را برداشتن
skims U سرباره گرفتن
skimmed U سرباره گرفتن
ground basic slag U سرباره توماس
skim U سرباره گرفتن
dump slag U سرباره دورریز
oxidizing slag U سرباره احیاء
foamed slag U سرباره جوشان
basic slag U سرباره قلیایی
disintegrating slag U سرباره متلاشی شده
foamed blast furnace slag U سرباره کوره بلند
pumicestone slag U سرباره سنگ پایی
slag U شلاکه گرفتن سرباره
recucing slag U سرباره احیاء کننده
deoxidizing slag U سرباره یا شلاکه احیا شده
clinker U اجر بسیار محکم لعابدار سرباره
land surveying U برداشت
offtake U برداشت
impressions U برداشت
draw off U برداشت
impression U برداشت
acceptance U برداشت
takings U برداشت
removal U برداشت
acceptances U برداشت
withdrawal warrant U مجوز برداشت
removal of cinder U برداشت تفاله
impressionistic U برداشت گرایانه
impressionistic U برداشت گذار
impressionists U برداشت گرای
removal of phosphorus U برداشت فسفر
special drawing right U حق برداشت مخصوص
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
take off divisor U مقسم برداشت اب
under ground survey U برداشت زیرزمینی
removal of chips U برداشت براده
impressionist U برداشت گرای
metal removal U برداشت براده
make a copy of U سواد برداشت
stripping U برداشت لایه رو
withdraw U برداشت از حساب
removing U برداشت کردن
removes U برداشت کردن
remove U برداشت کردن
approaches U برداشت روش
approached U برداشت روش
withdraws U برداشت از حساب
overdraft U اضافه برداشت
approach U برداشت روش
first impression U برداشت نخستین
draw off U بده برداشت
overdrafts U اضافه برداشت
dual impression U برداشت دوگانه
the timber warped U تیر تاب برداشت
target U نقطه برداشت یا قرائت
nett U برداشت خالص کردن
nets U برداشت خالص کردن
net U برداشت خالص کردن
handpick U برداشت محصول با دست
take off distributor U اب پخشکن مقسم برداشت اب
targeted U نقطه برداشت یا قرائت
targeting U نقطه برداشت یا قرائت
cropper U برداشت کننده محصول
overdraw U اضافه برداشت کردن
safe yield U بده قابل برداشت
targetting U نقطه برداشت یا قرائت
targetted U نقطه برداشت یا قرائت
targets U نقطه برداشت یا قرائت
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
. She dropped her demands (claim). U دست از تقاضاهای خود برداشت
forbore U دست برداشت امتناع کرد
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
agronomy U علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
authorized stoppage U برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com