Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
irremovable
U
برداشته نشدنی ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sunfast
U
محو نشدنی در اثر نور افتاب رنگ ثابت
inconsumable
U
سوخته نشدنی تمام نشدنی
unappeasable
U
اقناع نشدنی راضی نشدنی
insupressive
U
پامال نشدنی موقوف نشدنی
incorrodible
U
خورده نشدنی سائیده نشدنی
incondensable
U
خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
removable
U
برداشته شدنی
warped surface
U
سطح تاب برداشته
the murder is out
U
پرده از روی کار برداشته شد
A big load was taken off my back.
U
بار سنگینی از دوشم برداشته شد
He wants to bite off more than he can chew.
U
لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
bound barrel
U
لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
removability
U
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
sententiously
U
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
phototype
U
کلیشهای که از عکس برداشته شده است
the fish smacks of the tin
U
ماهی بوی حلبی را برداشته است
atrip
U
لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
irremovability
U
حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
chip off the old block
<idiom>
U
(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
An investigation has already been instigated.
U
قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
access panel
U
پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
e f t a (european free trade association
U
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
aweigh
U
تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
lutine bell
U
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
inductile
U
خم نشدنی
indiminishable
U
کم نشدنی
impalpability
U
حس نشدنی
insolvable
U
حل نشدنی
irresolvable
U
حل نشدنی
irresoluble
U
اب نشدنی
inextricable
U
حل نشدنی
indissoluble
U
اب نشدنی
impracticable
<adj.>
U
نشدنی
inexecutable
<adj.>
U
نشدنی
unfeasible
<adj.>
U
نشدنی
indissoluble
U
حل نشدنی
infeasible
U
نشدنی
insoluble
U
حل نشدنی
impractical
U
نشدنی
inexecutable
U
اجرا نشدنی
indomitable
U
رام نشدنی
inexhaustibility
U
تهی نشدنی
insolubly
U
بطور حل نشدنی
inextinguishable
U
خاموش نشدنی
indocile
U
رام نشدنی
indistributable
U
تقسیم نشدنی
irrepressible
U
مطیع نشدنی
irrepressible
U
خوابانده نشدنی
nonrecurring
U
تجدید نشدنی
of proof
U
سوراخ نشدنی
imperceptible
U
دیده نشدنی
ineffaceable
U
پاک نشدنی
indigestive
U
هضم نشدنی
insolubility
U
حل نشدنی ناگذاری
insurmountable
U
بر طرف نشدنی
unflappable
U
مایوس نشدنی
tameless
U
رام نشدنی
insatiate
U
سیر نشدنی
insatiably
U
سیر نشدنی
insatiable
U
سیر نشدنی
unforgettable
U
فراموش نشدنی
imperishable
U
فاسد نشدنی
indefinably
U
توصیف نشدنی
infusible
U
گداخته نشدنی
infrangible
U
خرد نشدنی
unprintable
U
چاپ نشدنی
invincible
U
مغلوب نشدنی
quenchless
U
خاموش نشدنی
unmanageable
U
رام نشدنی
intractable
U
رام نشدنی
inexorable
U
نرم نشدنی
insatiability
U
اقناع نشدنی
incorruptible
U
فاسد نشدنی
indiscernible
U
دیده نشدنی
inseparable
U
جدا نشدنی
invisible
U
دیده نشدنی
indefinable
U
توصیف نشدنی
indefatigable
U
خسته نشدنی
ineradicable
U
قلع نشدنی
ineradicable
U
ریشه کن نشدنی
unrelenting
U
تسلیم نشدنی
inexorable
U
تسلیم نشدنی
ineligible
U
شامل نشدنی
insoluble
U
ماده حل نشدنی
infintesimal
U
جزخرد نشدنی
irrefragable
U
تسلیم نشدنی
impregnability
U
تسخیر نشدنی
inapplicable
U
اجرا نشدنی
invictive
U
مغلوب نشدنی
inapproachable
U
نزدیک نشدنی
inburnt
U
پاک نشدنی
incodensable
U
منقبض نشدنی
immiscible
U
مخلوط نشدنی
an inflexible rod of iron
U
میل خم نشدنی
incognizable
U
شناخته نشدنی
an impossible act
U
کار نشدنی
intractile
U
کشیده نشدنی
incommutable
U
سبک نشدنی
incompressible
U
فشرده نشدنی
inviolate
U
غصب نشدنی
unfeasible
<adj.>
U
انجام نشدنی
inexecutable
<adj.>
U
انجام نشدنی
impracticable
<adj.>
U
انجام نشدنی
irrelievable
U
رها نشدنی
irremovable
U
معزول نشدنی
irresoluble
U
رها نشدنی ول
illegibility
U
خوانده نشدنی
immiscible
U
امیخته نشدنی
irresuscitable
U
زنده نشدنی
irretractile
U
جمع نشدنی
irradicable
U
ریشه کن نشدنی
incalculable
U
شمرده نشدنی
unfailing
U
تمام نشدنی
impalpable
U
لمس نشدنی
imperforable
U
سوراخ نشدنی
impierceable
U
سوراخ نشدنی
implacability
U
نرم نشدنی
indelible
U
پاک نشدنی
implacability
U
ارام نشدنی
insuppresible
U
موقوف نشدنی
impenetrable
U
سوراخ نشدنی
inconvincible
U
ملزم نشدنی
indeclinable
U
صرف نشدنی
non-starter
U
کار نشدنی
impracticable
U
اجراء نشدنی
indecomposable
U
فاسد نشدنی
non-starters
U
کار نشدنی
inconvincible
U
متقاعد نشدنی
indefeasibility
U
الغاء نشدنی
haunting
U
فراموش نشدنی
indefeasible
U
الغاء نشدنی
never say die
U
رام نشدنی
never to be forgotten
U
فراموش نشدنی
unerring
U
اشتباه نشدنی
impenetrable
U
داخل نشدنی
indefectible
U
خراب نشدنی
next to impossible
U
تقریبا نشدنی
an inseparable prefix
U
سر واژه جدا نشدنی
ireversible
U
دگرگون نشدنی بر نگشتنی
indelible
U
محو نشدنی ماندگار
impossible
U
امکان نا پذیر نشدنی
prohibited risk
U
خطر بیمه نشدنی
infintesimal
U
کوچک خرد نشدنی
irredeemable
U
باز خرید نشدنی
indissolubly
U
بطور منحل نشدنی
irrecoverably
U
بطور وصول نشدنی
indelibility
U
پاک نشدنی بودن
illimitable
U
نامحدود محدود نشدنی
immiscibility
U
حالت مخلوط نشدنی
noninterchanging states
U
حالتهای تعویض نشدنی
inextinguishably
U
بطور خاموش نشدنی
nonerasable storage
U
حافظه پاک نشدنی
insuppresible
U
نخواباندنی پامال نشدنی
unrelenting
U
بیرحم نرم نشدنی
incalculably
U
بطور شمرده نشدنی
nonerasable storage
U
انباره پاک نشدنی
ineffaceable
U
محو نشدنی ماندگار
irreducible
U
ناکاستنی ساده نشدنی
intractably
U
بطور رام نشدنی
irreconcilable
U
جور نشدنی ناسازگار
inalienable
U
محروم نشدنی لایتجزا
unmanagesble
U
رام نشدنی شرور
inseparably
U
بطور جدا نشدنی
indomitably
U
بطور رام نشدنی
indelibly
U
بطور پاک نشدنی
ineffaceably
U
بطور پاک نشدنی
unequivocally
U
صریح اشتباه نشدنی
unequivocal
U
صریح اشتباه نشدنی
nonperishable items
U
اقلام فاسد نشدنی
indissoluble
U
منحل نشدنی ماندگار
impregnability
U
استواری ابستن نشدنی
piece part
U
قطعه سرهم و جدا نشدنی
nonexpendable
U
غیر استهلاکی مصرف نشدنی
inexcitable
U
دیر غضب تهیج نشدنی
incorruptible
U
فساد نا پذیر منحرف نشدنی
insuperable
U
شکست ناپذیر مغلوب نشدنی
weatherproof
U
خراب نشدنی در اثر هوا
interminable
U
تمام نشدنی بسیار دراز
irreclaimable
U
بازیافت نکردنی درست نشدنی
immitigable
U
سبک نشدنی تسکین ندادنی
inexhaustible
U
پایان نا پذیر تهی نشدنی
unfrequented
U
دور افتاده تکرار نشدنی
impossibility
U
عدم امکان کار نشدنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com