Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
z axis
U
بردار عمق در گراف سه بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
x axis
U
بردار افقی گراف
y axis
U
بردار عمودی گراف
X Y
U
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
polygraphs
U
رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph
U
رونوشت بردار نسخه بردار
projecting
U
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
PHIGS
U
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
graphs
U
گراف
graph
U
گراف
structural graph
U
گراف ساختاری
isomorphic graph
U
گراف هم ریخت
graafian follicle
U
کیسه گراف
graph follower
U
دنبال گر گراف
progarm graph
U
گراف برنامه
constitutional graph
U
گراف سرشتی
spanning tree
U
زیرگرافی از یک گراف
graph invariants
U
ناورداهای گراف
graph theory
U
تئوری گراف
reaction graph
U
گراف واکنش
cyclic graph
U
گراف دوری
plot
U
گراف یا نقشه
plots
U
گراف یا نقشه
connected graph
U
گراف همبسته
complete graph
U
گراف کامل
plotted
U
گراف یا نقشه
planar graph
U
گراف مستوی
graph paper
U
کاغذ گراف
ovisac
U
کیسه گراف
pie chart
U
گراف دایره ای
[ریاضی]
directed graph
U
گراف جهت دار
circle chart
U
گراف دایره ای
[ریاضی]
ordinate
U
محور Y از یک گراف یا نمودار
connected acyclic graph
U
گراف همبسته نادوری
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
axis
U
برای مختصات افقی در گراف
axis
U
برای مختصات عمودی در گراف
coordinate
U
مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
axis
U
1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
dynamic
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
presentation software
U
برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
plot
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
vectors
U
بردار
vector
U
بردار
arrow
U
بردار
dope vector
U
بردار
resultant
U
بردار
arrows
U
بردار
equivocatory
U
اب بردار
tollable
U
باج بردار
exponible
U
توضیح بردار
surveyors
U
نقشه بردار
dutiable
U
گمرک بردار
ascribe
U
رونویس بردار
ascribed
U
رونویس بردار
ascribes
U
رونویس بردار
ascribing
U
رونویس بردار
topographer
U
نقشه بردار
treader
U
گام بردار
state vector
U
بردار حالت
burgers vector
U
بردار برگرز
bilable
U
ضمانت بردار
benefic
U
بهره بردار
participable
U
شرکت بردار
axial vector
U
بردار محوری
patchable
U
وصله بردار
field vector
U
بردار میدان
treatable
U
تعلیم بردار
code vector
U
بردار رمز
discountable
U
تخفیف بردار
disciplinable
U
نظم بردار
crucifer
U
صلیب بردار
vector
U
حامل بردار
curled
U
حلقه بردار
radius vector
U
بردار شعاعی
cross bearer
U
صلیب بردار
ratable
U
نرخ بردار
curl
U
حلقه بردار
rateable
U
نرخ بردار
customable
U
گمرک بردار
curls
U
حلقه بردار
numerale
U
شماره بردار
surveyor
U
نقشه بردار
subsumption
U
فرمان بردار
polar vector
U
بردار قطبی
damageable
U
غرامت بردار
normal vector
U
بردار قائم
poynting's vector
U
بردار پوینتینگ
state vector
U
بردار وضعیت
state vector
U
بردار حلات
stainable
U
زنگ بردار
vectors
U
حامل بردار
magnetic vector
U
بردار مغناطیسی
velocity
U
بردار سرعت
wave vector
U
بردار موج
velocities
U
بردار سرعت
normal vector
U
بردار عمود
active
U
تنزل بردار
flux of a vector
U
شاره بردار
vectorial
U
حامل بردار
lift vector
U
بردار برا
interrupt vector
U
بردار وقفه
mouldable
U
قالب بردار
forfoitable
U
جریمه بردار
sampler
U
نمونه بردار
samplers
U
نمونه بردار
voltage vector
U
بردار ولتاژ
land surveyor
U
نقشه بردار
lifter
U
وزنه بردار
fraudulent
U
کلاه بردار
circulation of a vector
U
چرخه بردار
component
U
مولفه بردار
suborder
U
فرمان بردار
subordination
U
فرمان بردار
components
U
مولفه بردار
swindlers
U
کلاه بردار
swindler
U
کلاه بردار
force
U
بردار نیرو
forces
U
بردار نیرو
weight lifter
U
وزنه بردار
harvestman
U
خرمن بردار
forcing
U
بردار نیرو
submission
U
فرمان بردار
photographer
U
عکس بردار
photographers
U
عکس بردار
taxable
U
مالیات بردار
postponement
U
فرمان بردار
finable
U
جریمه بردار
hypotaxis
U
فرمان بردار
liner velocity
U
بردار سرعت
light vector
U
بردار نور
kymogram
U
گراف ثبت شده توسط دستگاه ثبت تغییرات
Come off it !Get along-with you.
U
بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
he was proof against harm
U
اسیب بردار نبود
magnetic field vector
U
بردار میدان مغناطیسی
freestone
U
سنگ تراش بردار
Leave her alone. Stop bothering her.
U
دست از سر دخترک بردار
Euclidean vector
U
بردار اقلیدسی
[ریاضی]
radius vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
position
U
بردار مکان
[ریاضی]
core barrel
U
لوله نمونه بردار
position vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
core drill
U
مته نمونه بردار
cracky
U
ترک بردار زودشکن
rodman
U
کمک نقشه بردار
It cannot be trifled with . It is no joking matter.
U
شوخی بردار نیست
magnetic vector potential
U
پتانسیل بردار مغناطیسی
beneficiary
U
بهره بردار ذیحق
Pick, what you like
[want]
!
U
هر کدام را می خواهی بردار!
vector psychology
U
روانشناسی بردار نگر
vector graphics display
U
بردار نمایش گرافیکی
vector data aggregate
U
بردار اطلاعات مجتمع
dope vector
U
بردار خصیصه نما
docile
U
تعلیم بردار مطیع
basis vector
U
بردار پایه
[ریاضی]
velocity
U
بردار سرعت
[فیزیک]
location vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
X coordinate
U
مختصات بردار افقی
magnetization vector
U
بردار مغناطیس کنندگی
Y coordinate
U
مختصات بردار عمودی
beneficiaries
U
بهره بردار ذیحق
coordinate
U
روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
make weight
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weights
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
Take it as a souvenir!
U
این را به عنوان سوغاتی بردار!
make-weight
U
سر وزن رسیدن وزنه بردار
field book
U
دفترچه یادداشت نقشه بردار
crook
U
ادم قلابی کلاه بردار
crooking
U
ادم قلابی کلاه بردار
crooks
U
ادم قلابی کلاه بردار
None of your tricks.
U
دست ازحقه بازی بردار
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
Why dont you come off it!
U
چرا دست بردار نیستی !
Stop your little games (tricks).
U
ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
force displaced in parallel
U
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
Take a fresh sheet of paper.
U
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
included angle
U
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
one dimentional
U
یک بعدی
one dimentional
U
تک بعدی
spatial
U
سه بعدی
future
U
بعدی
second thoughts
U
بعدی
unidimensional
U
تک بعدی
three dimensional
U
سه بعدی
unidimensional
U
یک بعدی
ulterior
U
بعدی
solid
U
سه بعدی
two dimensional
U
دو بعدی
three dimentional
U
سه بعدی
solids
U
سه بعدی
tridimensional
U
سه بعدی
three-dimensional
U
سه بعدی
furthering
U
بعدی
succeeding
U
بعدی
furthers
U
بعدی
puisne
U
بعدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com