English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radius vector U بردار شعاعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polygraph U رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs U رونوشت بردار نسخه بردار
actinoid U شعاعی
radiant U شعاعی
radials U شعاعی
radial U شعاعی
stellular U شعاعی
actinomorphic U بشکل شعاعی
radial stress U تنش شعاعی
radial road U راه شعاعی
radial velocity U تندی شعاعی
radial velocity U سرعت شعاعی
radius milling U فرزکاری شعاعی
radium block U بلوک شعاعی
actinomorphous U بشکل شعاعی
shifted U تغییرمحل شعاعی
radius block U بلوک شعاعی
radial ball bearing U بلبرینگ شعاعی
radial flow U جریان شعاعی
radial cut U برش شعاعی
cartwheel antenna U انتن شعاعی
shifts U جابجایی شعاعی
shifts U تغییرمحل شعاعی
shifted U جابجایی شعاعی
shift U جابجایی شعاعی
radial motor U موتور شعاعی
shift U تغییرمحل شعاعی
radial play U بازی شعاعی
radial potential U پتانسیل شعاعی
triradiate U سه شاخه سه شعاعی
radial section U برش شعاعی
radial bearing U یاطاقان شعاعی
one port radial pump U تلمبه شعاعی یک پرهای
bench type radial U میز نوع شعاعی
radial probability density U چگالی شعاعی احتمالی
actinomorphous U دارای تقارن شعاعی
radial deformation U تغییر شکل شعاعی
radial probability distribution U توزیع احتمال شعاعی
radial quantum number U عدد کوانتومی شعاعی
radial flow turbine U توربین با جریان شعاعی
actinomorphic U دارای تقارن شعاعی
radial flow pump U تلمبه با جریان شعاعی
blade station U موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
hypotrophy U رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
radial U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
radials U شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
dope vector U بردار
resultant U بردار
equivocatory U اب بردار
arrow U بردار
vector U بردار
vectors U بردار
arrows U بردار
commutator U سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
interrupt vector U بردار وقفه
numerale U شماره بردار
suborder U فرمان بردار
submission U فرمان بردار
participable U شرکت بردار
patchable U وصله بردار
polar vector U بردار قطبی
poynting's vector U بردار پوینتینگ
subordination U فرمان بردار
normal vector U بردار قائم
land surveyor U نقشه بردار
lift vector U بردار برا
lifter U وزنه بردار
light vector U بردار نور
liner velocity U بردار سرعت
magnetic vector U بردار مغناطیسی
mouldable U قالب بردار
normal vector U بردار عمود
postponement U فرمان بردار
hypotaxis U فرمان بردار
treatable U تعلیم بردار
treader U گام بردار
topographer U نقشه بردار
rateable U نرخ بردار
stainable U زنگ بردار
state vector U بردار حلات
tollable U باج بردار
state vector U بردار حالت
vectorial U حامل بردار
voltage vector U بردار ولتاژ
ratable U نرخ بردار
wave vector U بردار موج
subsumption U فرمان بردار
weight lifter U وزنه بردار
state vector U بردار وضعیت
swindlers U کلاه بردار
surveyors U نقشه بردار
axial vector U بردار محوری
benefic U بهره بردار
bilable U ضمانت بردار
burgers vector U بردار برگرز
forces U بردار نیرو
code vector U بردار رمز
surveyor U نقشه بردار
curls U حلقه بردار
curled U حلقه بردار
photographer U عکس بردار
photographers U عکس بردار
swindler U کلاه بردار
forcing U بردار نیرو
ascribe U رونویس بردار
ascribed U رونویس بردار
ascribes U رونویس بردار
ascribing U رونویس بردار
vector U حامل بردار
vectors U حامل بردار
curl U حلقه بردار
samplers U نمونه بردار
sampler U نمونه بردار
circulation of a vector U چرخه بردار
finable U جریمه بردار
velocity U بردار سرعت
flux of a vector U شاره بردار
velocities U بردار سرعت
forfoitable U جریمه بردار
taxable U مالیات بردار
harvestman U خرمن بردار
components U مولفه بردار
fraudulent U کلاه بردار
component U مولفه بردار
active U تنزل بردار
field vector U بردار میدان
force U بردار نیرو
dutiable U گمرک بردار
cross bearer U صلیب بردار
crucifer U صلیب بردار
customable U گمرک بردار
damageable U غرامت بردار
disciplinable U نظم بردار
discountable U تخفیف بردار
exponible U توضیح بردار
position U بردار مکان [ریاضی]
basis vector U بردار پایه [ریاضی]
Come off it !Get along-with you. U بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
Leave her alone. Stop bothering her. U دست از سر دخترک بردار
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
velocity U بردار سرعت [فیزیک]
X coordinate U مختصات بردار افقی
Euclidean vector U بردار اقلیدسی [ریاضی]
Pick, what you like [want] ! U هر کدام را می خواهی بردار!
radius vector U بردار مکان [ریاضی]
position vector U بردار مکان [ریاضی]
location vector U بردار مکان [ریاضی]
It cannot be trifled with . It is no joking matter. U شوخی بردار نیست
x axis U بردار افقی گراف
vector graphics display U بردار نمایش گرافیکی
freestone U سنگ تراش بردار
y axis U بردار عمودی گراف
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
beneficiary U بهره بردار ذیحق
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
magnetization vector U بردار مغناطیس کنندگی
docile U تعلیم بردار مطیع
dope vector U بردار خصیصه نما
cracky U ترک بردار زودشکن
core barrel U لوله نمونه بردار
magnetic vector potential U پتانسیل بردار مغناطیسی
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
he was proof against harm U اسیب بردار نبود
core drill U مته نمونه بردار
rodman U کمک نقشه بردار
vector psychology U روانشناسی بردار نگر
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
Take it as a souvenir! U این را به عنوان سوغاتی بردار!
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
make weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
make-weights U سر وزن رسیدن وزنه بردار
crooks U ادم قلابی کلاه بردار
make-weight U سر وزن رسیدن وزنه بردار
Why dont you come off it! U چرا دست بردار نیستی !
crooking U ادم قلابی کلاه بردار
crook U ادم قلابی کلاه بردار
None of your tricks. U دست ازحقه بازی بردار
Take a fresh sheet of paper. U یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
Stop your little games (tricks). U ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
included angle U زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
X Y U مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
If you don't feel like it, (you can) just stop. U اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
vortex line U خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
xerographic printer U چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
interpretable U قابل تفسیر تفسیر بردار
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
cartesian coordinates U سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com