English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to be congenial to somebody [things] U برای کسی سازگار بودن [اشیا]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Industry Standard Architecture U استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
pc write U IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
Sound Blaster U نوعی کارت صوتی برای PC سازگار ساخت Creative habs که امکان ضبط صدا روی دیسک را میدهد
ATD U دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
variable area nozzle U نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
IBM U اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
just in case U برای مطمئن بودن
to stand ready to [+ verb] U آماده بودن برای
misbecome U نامناسب بودن برای
to stand ready for [+ noun] U آماده بودن برای
to act [as somebody] U پاسخگو بودن [برای]
to look at the black side [about something] U بدبین بودن [برای چیزی]
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
overtask U زیاد سنگین بودن برای
to be clear to somebody U برای کسی واضح بودن
to be clear to somebody U برای کسی مشخص بودن
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
to be congenial to somebody [things] U برای کسی دلپذیر بودن [اشیا]
serve U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
end in itself <idiom> U مکان کافی برای راحت بودن
serves U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
turn up one's nose at <idiom> U ردکردن خوب بودن برای کسی
served U گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
inshrine U در حکم مزاریا معبد بودن برای
to be congenial to somebody [things] U برای کسی مطبوع بودن [اشیا]
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
to be the obvious thing [for somebody or something] U آشکار [بدیهی] بودن [برای کسی یا چیزی]
to be on-call U در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
parking siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
validation U بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
to go down [in a particular way] with somebody U برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
stabling siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
stabling siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
waiting game U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
waiting games U صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
matchable U سازگار
consistent U سازگار
congruous U سازگار
well adjusted U سازگار
compossible <adj.> U سازگار
simpatico <adj.> U سازگار
towardly U سازگار
in tune U سازگار
harmonic U سازگار
agreeable U سازگار
salubrious U سازگار
maladjusted U کژ سازگار
incompatible U نا سازگار
malleable U سازگار
favourable U سازگار
compatible <adj.> U سازگار
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
verification U بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
adaptive system U سیستم سازگار
downward compatible U سازگار رو به پایین
adjust U سازگار کردن
self consistent U خود سازگار
adaptive radiation U پرتوش سازگار
syntonic U سازگار بامحیط
standstill U در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
salubriously U بطور سازگار یا گوارا
compatible software U نرم افزار سازگار
harmonious U موزون سازگار موافق
self consistent field U میدان خود سازگار
software compatible U نرم افزار سازگار
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
tandy model 000hl U IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
adjusting U وفق دادن سازگار کردن
adjusts U وفق دادن سازگار کردن
hartree methode U روش میدان خود سازگار
ibm pc compatible computer U کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
self consistent field methode U روش میدان خود سازگار
pc 00 U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
vectra pc tm U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی AT
hayes compatible modem U تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
ISA U - بیتی در IBM PC یا سازگار با آن به کار رود
add up <idiom> سازگار و قابل قبول به نظر رسیدن
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
downward compatible U کامپیوتر سازگار با کامپیوترنسل قبل همساز رو به پایین
Hayes Corporation U مودمی که سازگار با مجموعه دستورات Hayes At است
Atari ST U و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
desqview U نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
overscan U از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
blue chip personal computer U IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional RAM U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
Intel U شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
archimedes U کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
generic U که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
programming U قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
boot U اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
wine does not a with me U شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
well assorted U جور دارای کالا یا اجناس جور موافق سازگار
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
urgency U فوتی بودن اضطراری بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
haze U گرفته بودن مغموم بودن
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
ablest U لایق بودن مناسب بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
owed U مدیون بودن مرهون بودن
owe U مدیون بودن مرهون بودن
abler U لایق بودن مناسب بودن
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
want U فاقد بودن محتاج بودن
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
look for U منتظر بودن درجستجو بودن
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
having U مالک بودن ناگزیر بودن
disagreeing U مخالف بودن ناسازگار بودن
disagrees U مخالف بودن ناسازگار بودن
have U مالک بودن ناگزیر بودن
include U شامل بودن متضمن بودن
agree U متفق بودن همرای بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
agrees U متفق بودن همرای بودن
depend U مربوط بودن منوط بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
depends U مربوط بودن منوط بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com