English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acre U برای سنجش زمین
acres U برای سنجش زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
tromometer U الت سنجش زمین لرزههای جزئی
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
calipers U پرگار برای سنجش
magneto ohmmeter U میگر برای سنجش مقاومت
california tests of personality U ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
software mointor U برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
instrument for absolute measurement U دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tachistoscope U دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
cetane rating U اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
tack weld U وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
cavation U [حفر زمین برای سرداب]
cavaizion U [حفر زمین برای سرداب]
difficult terrain U زمین مشکل برای عبور
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
basket hanger U بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house). U این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
chopped U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
golf cart U گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
golf car U وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
chop U ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acre U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acres U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
sightscreen U دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
Hewlett Packard U چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
Hewlett Packard LaserJet U چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
hp laserjet U چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
poneration U سنجش
deliberation U سنجش
ponderingly U با سنجش
ponderation U سنجش
g U سنجش
evalution U سنجش
assay U سنجش
assays U سنجش
pondering U سنجش
ponders U سنجش
assessment U سنجش
assessments U سنجش
pondered U سنجش
ponder U سنجش
scalar U سنجش
evaluation U سنجش
measurment U سنجش
appraisal U سنجش
evaluations U سنجش
degress of comparison U سنجش
deliberations U سنجش
scaling U سنجش
appraisals U سنجش
measurements U سنجش
measure U سنجش
measurement U سنجش
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
measuring method U اسلوب سنجش
rating U سنجش توان
measuring diaphragm U دیافراگم سنجش
measuring period U مدت سنجش
measuring position U محل سنجش
measuring point U نقطه سنجش
assays U ازمایش سنجش
comparative measurement U سنجش قیاسی
frequency measurement U سنجش فرکانس
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
volumetric analysis U سنجش حجمی
measuring error U خطای سنجش
measuring frequency U فرکانس سنجش
meter U وسیله سنجش
meters U وسیله سنجش
measuring cable U کابل سنجش
measuring circuit U مدار سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
comparative measurement U سنجش مقایسهای
measuring generator U مولد سنجش
voltage measuring U سنجش ولتاژ
measuring coil U بوبین سنجش
ratings U سنجش توان
measuring diaphragm U ممبران سنجش
measuring period U دوره سنجش
market appraisal U سنجش بازار
clocked U با سنجش زمان
measuring junction U نقطه سنجش
surveyor's chain U زنچیر سنجش
accuracy to gage U دقت سنجش
measuring current U جریان سنجش
voltage measuring U سنجش فشارالکتریکی
measuring junction U محل سنجش
colorimetry U سنجش رنگ
measuring range U حیطه سنجش
measuring thermocouple U ترموکوپل سنجش
font metric U سنجش فونت
ponderable U قابل سنجش
comparisons U تطبیق سنجش
ponderability U سنجش پذیری
graduated steel straight edge U شینه سنجش
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
measuring technique U تکنیک سنجش
measuring technique U روش سنجش
measuring system U سیستم سنجش
measuring switch U کلید سنجش
incommensurable U سنجش ناپذیر
datum line U خط مبنای سنجش
measurable U سنجش پذیر
measuring relay U رله سنجش
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
measuring thermocouple U عنصرحرارتی سنجش
measuring transductor U ترانسدوکتور سنجش
high accuracy measurement U سنجش دقیق
measuring range U ناحیه ی سنجش
assay U ازمایش سنجش
metage U حق سنجش قپانداری
measurment U سنجش اندازه
pulmometry U سنجش گنجایش شش
delib erator U سنجش کننده
depth measurement U سنجش گودی
method of measurment U روش سنجش
measuring voltage U فشار سنجش
comparison U تطبیق سنجش
precision measurment U سنجش دقیق
measuring unit U واحد سنجش
measuring unit U عضو سنجش
biometrics U زیست سنجش
indirect measurement U سنجش غیرمستقیم
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
assays U عیار گرفتن سنجش
precision measuring equipment U تجهیزات سنجش دقیق
mile U مقیاس سنجش مسافت
miles U مقیاس سنجش مسافت
scruple U واحد سنجش چیزجزئی
photomrtry U سنجش شدت روشنایی
perimetry U سنجش میدان دید
bel U یگان سنجش صوت
quantifiable U قابل سنجش یا تعیین
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
measure U مقایسه کردن سنجش
clocked input U ورودی با سنجش زمان
clocked flip flop U الاکلنگ با سنجش زمان
limit gage U وسیله سنجش تلرانس
optical measuring system U سیستم سنجش نوری
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com