Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to save for retirement
U
برای بازنشستگی پس انداز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
IRA
U
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
to save for something
U
پس انداز کردن
[اندوختن ]
برای چیزی
golden handshakes
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake
U
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
anglo-chinois
U
[واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
average propensity to save
U
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions
U
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board
U
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
lay-by
U
پس انداز کردن
lay by
U
پس انداز کردن
to lay aside
U
پس انداز کردن
lay-bys
U
پس انداز کردن
save money
U
پس انداز کردن
salt away
<idiom>
U
پس انداز کردن
to lay up
U
پس انداز کردن
saves
U
پس انداز کردن
save
U
پس انداز کردن
saved
U
پس انداز کردن
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
sock away
U
پول پس انداز کردن
lay aside
U
پس انداز کردن انداختن
superannuation
U
بازنشستگی
retired ness
U
بازنشستگی
pensionable age
U
سن بازنشستگی
retirement
U
بازنشستگی
save
U
نجات دادن پس انداز کردن
saves
U
نجات دادن پس انداز کردن
saved
U
نجات دادن پس انداز کردن
pension funds
U
وجوه بازنشستگی
pension fund
U
صندوق بازنشستگی
pensions
U
مستمری بازنشستگی
retired
U
مربوط به بازنشستگی
golden handshakes
U
دستخوش بازنشستگی
retiring pension
U
حقوق بازنشستگی
retired pay
U
حقوق بازنشستگی
golden handshake
U
دستخوش بازنشستگی
pensionable
U
شایسته بازنشستگی
superannuation
U
کهولت بازنشستگی
old age pension
U
مستمری بازنشستگی
pension insurance
U
بیمه بازنشستگی
pension
U
مستمری بازنشستگی
old age insurance
U
بیمه بازنشستگی
old age pension
U
حقوق بازنشستگی
landscaped
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscape
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscapes
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaping
U
چشم انداز بامنظره تزئین کردن
pension
U
حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions
U
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensionable
U
وقت بازنشستگی رسیده
pensions
U
حقوق بازنشستگی پانسیون
pension
U
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
Any reform of the pension law must be left to the future.
U
هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
accrued benefit
U
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
short timer
U
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
B register
U
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
U
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
ex ante saving
U
پس انداز
saving
U
پس انداز
ex post saving
U
پس انداز
savings
U
پس انداز
forehanded
U
پس انداز کن
aggregate saving
U
پس انداز کل
saver
U
پس انداز کن
irrigator
U
اب انداز
thrift
U
پس انداز
deposits
U
پس انداز
deposit
U
پس انداز
winterize
U
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
catapulted
U
سنگ انداز
firer
U
سوخت انداز
catapulting
U
سنگ انداز
fire teazer
U
اتش انداز
national saving
U
پس انداز ملی
napkins
U
پیش انداز
sonorous
U
طنین انداز
thrift institutions
U
موسسات پس انداز
mobilization of savings
U
بسیج پس انداز
feller
U
درخت انداز
torpedo tube
U
اژدر انداز
catapult
U
سنگ انداز
bomber
U
بمب انداز
springer
U
کمند انداز
initiator terminator
U
راه انداز
bombers
U
بمب انداز
drivers
U
راه انداز
dustpan
U
خاک انداز
stoker
U
سوخت انداز
driver
U
راه انداز
bowler
U
توپ انداز
bowlers
U
توپ انداز
hand rail
U
دست انداز
deposit account
U
حساب پس انداز
deposit accounts
U
حساب پس انداز
missile launcher
U
موشک انداز
clearing bank
U
بانک پس انداز
clearing banks
U
بانک پس انداز
actual saving
U
پس انداز واقعی
scenery
U
چشم انداز
negative saving
U
پس انداز منفی
fire teazer
U
سوخت انداز
rough
<adj.>
U
پر دست انداز
spearman
U
نیزه انداز
propensity to save
U
گرایش به پس انداز
landscape
U
چشم انداز
howitzer
U
خمپاره انداز
mortar
U
خمپاره انداز
line starter
U
راه انداز خط
rate of saving
U
نرخ پس انداز
personal saving
U
پس انداز شخصی
mortars
U
خمپاره انداز
grenadier
U
نارنجک انداز
bumpy
<adj.>
U
پر دست انداز
net saving
U
پس انداز خالص
compulsory saving
U
پس انداز اجباری
forced saving
U
پس انداز اجباری
divisive
U
تفرقه انداز
splitter
U
نفاق انداز
landscaped
U
چشم انداز
saving rate
U
نرخ پس انداز
foot cloth
U
پای انداز
fluter
U
چین انداز
road hole
U
دست انداز
procrastinator
U
تعویق انداز
private saving
U
پس انداز خصوصی
footcloth
U
پای انداز
napkin
U
پیش انداز
missile man
U
موشک انداز
landscapes
U
چشم انداز
view
U
چشم انداز
landscaping
U
چشم انداز
pothole
U
دست انداز
catapults
U
سنگ انداز
potholes
U
دست انداز
mobilization of savings
U
تجهیز پس انداز
scenes
U
چشم انداز
panorama
U
چشم انداز
shoveling
U
خاک انداز
outlook
U
چشم انداز
starters
U
راه انداز
starter
U
راه انداز
postponer
U
تاخیر انداز
trappers
U
تله انداز
dissaving
U
پس انداز منفی
trapper
U
تله انداز
overlooks
U
چشم انداز
savings bank
U
صندوق پس انداز
puddle
U
دست انداز
puddles
U
دست انداز
saving function
U
تابع پس انداز
saving equation
U
معادله پس انداز
saving bank
U
بانک پس انداز
saving account
U
حساب پس انداز
ringer
U
طنین انداز
mouth-watering
U
دهان آب انداز
releaser
U
راه انداز
shovel
U
خاک انداز
shoveled
U
خاک انداز
overlooking
U
چشم انداز
provident bank
U
صندوق پس انداز
retardant
U
عقب انداز
overlook
U
چشم انداز
shovels
U
خاک انداز
discobolus
U
دایره انداز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com