English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
possessing U در تصرف داشتن
possesses U در تصرف داشتن
possess U در تصرف داشتن
to hold in fee U تصرف مطلق داشتن در
in proof of U برای اثبات
in order to prove U برای اثبات
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
ordeals U امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
ordeal U امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
apostrophes U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
apostrophe U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
tendered U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
his right of ownership lapsed U حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
joint ownership U اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
affirmatory U کلمه اثبات عبارت اثبات
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
res ipsa loquitur U این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
committed U اعزام داشتن برای
committing U اعزام داشتن برای
commit U اعزام داشتن برای
commits U اعزام داشتن برای
get to <idiom> U توانایی داشتن برای
to fear [for] U ترس داشتن [بخاطر یا برای]
spare U برای یدکی نگاه داشتن
spared U برای یدکی نگاه داشتن
hold over U برای اینده نگاه داشتن
stand (someone) in good stead <idiom> U سود زیاد برای شخص داشتن
cellarage U حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
to have connections U رابطه داشتن [با مردم برای هدفی]
up to one's ears in work <idiom> U کارهای زیاد برای انجام داشتن
on easy street <idiom> U پول کافی برای زندگی راحت داشتن
to have the kindness to help s U لطف داشتن برای یاری کردن کسی .o.
ineligibly U بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
ampullae niche U [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
arresting gear U قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
clipboard U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
outrigger U چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
clipboards U تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
planch U صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
connects U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connect U هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
Briefcase utility U در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
collimate U تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
constant speed drive U چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
ciphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher U مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
dominion U حق مالکیت
proprietorial right U حق مالکیت
ownership right U حق مالکیت
acquisition U مالکیت
possession U مالکیت
acquisitions U مالکیت
right of ownership U حق مالکیت
proprietorship U مالکیت
propritorship U مالکیت
dominium U مالکیت
ownership U حق مالکیت
ownership U مالکیت
support U حق مالکیت
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
personal ownership U مالکیت شخصی
possessory title U سمت مالکیت
possessory title U عنوان مالکیت
possessory action U دعوی مالکیت
villeinage U مالکیت رعیت
gen U حالت مالکیت
alienation U انتقال مالکیت
estate in common U مالکیت مشاع
title deed U سند مالکیت
ownership and management U مالکیت و مدیریت
ascription U تصدیق مالکیت
asset ownership U مالکیت دارائی
joint ownership U مالکیت اشتراکی
collective ownership U مالکیت مشاع
collective ownership U مالکیت جمعی
get hold of (something) <idiom> U به مالکیت رسیدن
muniment of title U دلیل مالکیت
joint ownership U مالکیت مشاع
joint ownership U مالکیت مشترک
documents of title U سند مالکیت
accession U شرکت در مالکیت
individual ownership U مالکیت فردی
expropriation U سلب مالکیت
document of title U سند مالکیت
dispossession U سلب مالکیت
public domain U مالکیت دولتی
public ownership U مالکیت دولتی
literary property U حق مالکیت ادبی
private ownership U مالکیت خصوصی
confusion U مالکیت ما فی الذمه
reconversion U اعاده مالکیت
title deed U اسناد مالکیت
retention of title U حفظ مالکیت
retention of title U ضبط مالکیت
state enterprise U مالکیت دولتی
root of title U منشاء مالکیت
private property U مالکیت خصوصی
title deed U قباله مالکیت
title deeds U سند مالکیت
public ownership U مالکیت عمومی
qualified property U مالکیت محدود
condominium U مالکیت مشترک
property rights U حقوق مالکیت
condominiums U مالکیت مشترک
title of territory U مالکیت اقلیم
title U مستند مالکیت
seisin U مالکیت اراضی
titles U مستند مالکیت
slaveholding U مالکیت برده
public ownership U مالکیت دولتی
special property U مالکیت خاص
praivate ownership U مالکیت خصوصی
state ownership U مالکیت دولتی
vindication U اثبات
positivity U اثبات
substantiation U اثبات
subantiation U اثبات
positiveness U اثبات
showed U اثبات
proofs U اثبات
ascertainment U اثبات
agument U اثبات
demonstrations U اثبات
shows U اثبات
assertion U اثبات
demonstration U اثبات
show U اثبات
proving U اثبات
proof U اثبات
verification U اثبات
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
title-holders U صاحب سند مالکیت
white elephant <idiom> U ثروت یا مالکیت بیفایده
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
share certificate U گواهی مالکیت سهام
repossess U مالکیت مجدد یافتن
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
repossessed U مالکیت مجدد یافتن
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
entitled to owver ship U دارای حق مالکیت است
repossessing U مالکیت مجدد یافتن
replevin U دعوی اعاده مالکیت
title-holder U صاحب سند مالکیت
beneficial ownership U مالکیت به نسبت منافع
prescriptive right or title U حق مالکیت از راه مرورزمان
expropriated U سلب مالکیت کردن از
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
expropriates U سلب مالکیت کردن از
passing the ownership U مالکیت مافی الذمه
expropriating U سلب مالکیت کردن از
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
expropriate U سلب مالکیت کردن از
demonstrator U اثبات کننده
theorem proving U اثبات نظریه
supporting U اثبات کردن
positivism U اثبات گرایی
demonstration U اثبات تجربی
corroborates U اثبات کردن
demonstrations U اثبات تجربی
affirmations U تصدیق اثبات
verifiability U اثبات پذیری
proven U اثبات شده
demonstratively U ازراه اثبات
provable U قابل اثبات
hold up <idiom> U اثبات حقیقت
demonstrators U اثبات کننده
demonstrating U اثبات کردن
deraign U اثبات کردن
asserting U اثبات کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com