Perdic | برامدگی بزرگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	eminence U	برامدگی بزرگی
	eminency U	برامدگی بزرگی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	papillary U	مانند برامدگی دارای برامدگی
	augustness U	بزرگی
	size U	بزرگی
	gloriousness U	بزرگی
	supercilicusness U	بزرگی
	sizes U	بزرگی
	magneficence U	بزرگی
	grandeur U	بزرگی
	voluminosity U	بزرگی
	voluminesity U	بزرگی
	grandness U	بزرگی
	hauteur U	بزرگی
	bigness U	بزرگی
	hugeness U	بزرگی
	dignity U	بزرگی
	enlargements U	بزرگی
	enlargement U	بزرگی
	gentility U	بزرگی
	masterdom U	بزرگی
	massiveness U	بزرگی
	magnitude U	بزرگی
	magnifcation U	بزرگی
	bulkiness U	بزرگی
	greatness U	بزرگی
	largeness U	بزرگی
	amplitude U	دامنه بزرگی
	sample size U	بزرگی نمونه
	immenseness U	بزرگی عظمت
	order of magnitude U	مرتبه بزرگی
	Lordships U	سیادت بزرگی
	aggrandizement U	افزایش بزرگی
	Lordship U	سیادت بزرگی
	megacephaly U	بزرگی بیش از حد سر
	immeasurableness U	بزرگی بی اندازه
	headship U	بزرگی برتری
	to a greatness U	به بزرگی رسیدن
	man and boy U	چه در کودکی چه در بزرگی
	so large U	باین بزرگی
	to a greatness U	بزرگی یافتن
	headships U	بزرگی برتری
	she was nipped in the bud U	به بزرگی نرسید
	he did me a great wrong U	خطای بزرگی .....
	vastitude U	عظمت بزرگی
	vastity U	عظمت بزرگی
	vastness U	عظمت بزرگی
	magnanimity U	بزرگی طبع
	formidability U	استحکام بزرگی
	the meridian of glory U	اوج بزرگی یا جلال
	to be toast [American E] <idiom> U	در دردسر بزرگی بودن
	bulk U	حجم بزرگی از چیزی
	monstrousness U	شگفت انگیزی بزرگی
	breadth of mind U	بزرگی یا وسعت فکر
	pyralidid U	خانواده بزرگی ازپروانه ها
	that is no great work U	کار بزرگی نیست
	he is a great help U	او کمک بزرگی است
	great dangers overhang us U	خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
	too big for one's breeches/boots <idiom> U	احساس بزرگی کردن
	come a long way <idiom> U	برنامه بزرگی ریختن
	he is a great person U	شخص بزرگی است
	bias error U	خطایی با علامت و بزرگی ثابت
	deck U	مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
	decked U	مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
	Majesties U	بزرگی عظمت وشان واقتدار
	Majesty U	بزرگی عظمت وشان واقتدار
	steatopygia U	بزرگی وفربهی کفل زنان
	piece deresistance U	مثلا تیکه بزرگی از گوشت
	decks U	مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
	great dangers overhang us U	خطرهای بزرگی متوجه ما است
	great dangers impend over us U	خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
	he did me a great wrong U	بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
	(when the) chips are down <idiom> U	بامشکل بزرگی مواجه شدن
	great dangers impend over us U	خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
	A big rock rolled down the mountain. U	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
	to roll a huge snowball U	گلوله بزرگی از برف درست کردن
	loving cup U	پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
	nothing great is easy U	هیچ کاری بزرگی اسان نیست
	knurl U	برامدگی
	entasis U	برامدگی
	extuberance U	برامدگی
	cusp U	برامدگی
	knurr U	برامدگی
	nibs U	برامدگی
	bulged U	برامدگی
	convexity U	برامدگی
	ganglion U	برامدگی
	heave U	برامدگی
	bluging U	برامدگی
	knop U	برامدگی
	granulation U	برامدگی
	antinode U	برامدگی
	domes U	برامدگی
	dome U	برامدگی
	knosp U	برامدگی
	gibbous U	برامدگی
	burring U	برامدگی
	knur U	برامدگی
	burred U	برامدگی
	burr U	برامدگی
	burrs U	برامدگی
	nib U	برامدگی
	tuberosity U	برامدگی
	ledges U	برامدگی
	ledge U	برامدگی
	bulge U	برامدگی
	bulges U	برامدگی
	bulging U	برامدگی
	mound U	برامدگی
	mounds U	برامدگی
	bumpy U	پر از برامدگی
	whaleback U	برامدگی
	bumpiest U	پر از برامدگی
	heaved U	برامدگی
	knobs U	برامدگی
	turgescence U	برامدگی
	bump U	برامدگی
	knob U	برامدگی
	bumpier U	پر از برامدگی
	overhang U	برامدگی
	overhangs U	برامدگی
	ridge U	برامدگی
	ridges U	برامدگی
	nub or nubble U	برامدگی
	neuroma U	برامدگی پی
	nurl U	برامدگی
	nub U	برامدگی
	multivolume file U	فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
	broadsheet U	کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
	miller thumb U	یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
	anagogy U	بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
	anagoge U	بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
	breaker U	موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
	breakers U	موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
	broadsheets U	کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
	treadmills U	چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
	the propylaea U	نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
	mastiffs U	سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
	mastiff U	سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
	rocking stone U	سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
	Police are out in force. U	نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
	treadmill U	چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
	tumidity U	برامدگی [تورم]
	exostosis U	برامدگی استخوان
	tumescence U	برامدگی [تورم]
	bulge U	برامدگی [تورم]
	lump U	برامدگی [تورم]
	protuberance U	برامدگی [تورم]
	cuspidal U	دارای برامدگی
	swelling U	برامدگی [تورم]
	villus U	برامدگی مویی
	jag U	برامدگی تیز
	turgor U	برامدگی [تورم]
	papilla U	برامدگی کوچک
	papillose U	دارای برامدگی
	phantom tumour U	برامدگی موقتی
	phyma U	برامدگی پوست
	protuberancy U	برامدگی قلنبگی
	knuckle bone U	برامدگی بندانگشت
	thenar U	برامدگی کف دست
	tubercle U	برامدگی گرد
	knarred U	دارای برامدگی
	knar U	برامدگی درچوب
	mezzo rillievo U	نیم برامدگی
	hyperostosis U	برامدگی استخوان
	tumor U	تومور برامدگی
	midrib U	خط یا برامدگی حد فاصل
	splint U	برامدگی کوچک
	bosses U	برامدگی تزیینی
	protruding U	برامدگی داشتن
	protrudes U	برامدگی داشتن
	bossing U	برامدگی تزیینی
	protruded U	برامدگی داشتن
	sill U	برامدگی دریایی
	nodules U	برامدگی عقده
	protrude U	برامدگی داشتن
	tumors U	تومور برامدگی
	humping U	برامدگی گرد
	tumour U	تومور برامدگی
	tumours U	تومور برامدگی
	bossed U	برامدگی تزیینی
	boss U	برامدگی تزیینی
	promontories U	پرتگاه برامدگی
	promontory U	پرتگاه برامدگی
	nodule U	برامدگی عقده
	nodule U	برامدگی کوچک
	nodules U	برامدگی کوچک
	protuberance U	برامدگی قلنبگی
	protuberances U	برامدگی قلنبگی
	lump U	غلنبه برامدگی
	lumped U	غلنبه برامدگی
	lumps U	غلنبه برامدگی
	verruca U	گندمه برامدگی
	verrucas U	گندمه برامدگی
	annular projection U	برامدگی حلقوی
	hump U	برامدگی گرد
	bumpiness U	دارای برامدگی
	caput U	نوک برامدگی
	bulging test U	ازمایش برامدگی
	nodes U	دشواری برامدگی
	humps U	برامدگی گرد
	node U	دشواری برامدگی