English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
free of tax U بدون مالیات
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
taxless <adj.> U بدون مالیات
non-assessable <adj.> U بدون مالیات
non-taxable <adj.> U بدون مالیات
tax-exempt <adj.> U بدون مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
zero-rated <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U بدون مالیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
proportional tax U مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
Other Matches
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes U صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax U مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise U مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation U خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levies U اخذ مالیات مالیات
levied U اخذ مالیات مالیات
levied U مالیات بندی مالیات
levy U مالیات بندی مالیات
levying U مالیات بندی مالیات
levy U اخذ مالیات مالیات
levies U مالیات بندی مالیات
levying U اخذ مالیات مالیات
taxation U مالیات بندی مالیات
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
gabelle U مالیات
taxation U مالیات
impost U مالیات
Scot U مالیات
gabel U مالیات
tax U مالیات
taxed U مالیات
taxes U مالیات
sess U مالیات
cess U مالیات
tithing U مالیات ده یک
tax equation U معادله مالیات
sales tax U مالیات بر فروش
per head tax U مالیات سرانه
income taxes U مالیات برعایدات
income taxes U مالیات بر درامد
scatt U مالیات عوارض
sales tax U مالیات فروش
assess U مالیات بستن بر
assess U مالیات بستن به
tax effect U اثر مالیات
assessed U مالیات بستن بر
tax cuts U کاهش مالیات
assessed U مالیات بستن به
assesses U مالیات بستن بر
rental tax U مالیات مستغلات
sale tax U مالیات بر فروش
assesses U مالیات بستن به
assessing U مالیات بستن بر
assessing U مالیات بستن به
profit tax U مالیات بر سود
neutral tax U مالیات بی طرف
assessment U وضع مالیات
mise U مالیات خرج
assessment U براورد مالیات
single tax U مالیات واحد
liable to tax U مشمول مالیات
assessments U تعیین مالیات
assessments U وضع مالیات
assessments U براورد مالیات
neutral tax U مالیات خنثی
imposes U مالیات بستن بر
income tax U مالیات برعایدات
succession duties U مالیات برارث
income tax U مالیات بر درامد
shift of a tax U انتقال مالیات
tax shifting U انتقال مالیات
single tax U مالیات انفرادی
octroi U مالیات دم دروازه
occupation tax U مالیات شغل
occupation tax U مالیات اصناف
nuisance tax U مالیات پردردسر
assessment U تعیین مالیات
impose U مالیات بستن بر
levying of taxes U وضع مالیات
levies U وضع مالیات
wage tax U مالیات بر مزد
regressive tax U مالیات نزولی
indirect taxation U مالیات غیرمستقیم
excise duties U مالیات غیرمستقیم
the rear vassals U مالیات دهندگان
excise U مالیات بستن بر
wealth tax U مالیات بر ثروت
levying U وصول مالیات
taxes in kind U مالیات جنسی
tax deduction U کاهش مالیات
levying U مالیات بندی
total tax load U کل بار مالیات
real estate tax U مالیات بر مستغلات
levies U وصول مالیات
levied U مالیات بندی
levies U مالیات بندی
levied U وصول مالیات
levy U وضع مالیات
levied U وضع مالیات
levy U وصول مالیات
quint U مالیات پنج یک
levy U مالیات بندی
levying U وضع مالیات
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
direct taxation U مالیات مستقیم
tax free U معاف از مالیات
tax base U ماخذ مالیات
ratepayer U مالیات دهنده
ratepayers U مالیات دهنده
property tax U مالیات دارایی
property tax U مالیات مستقلات
progressive taxation U مالیات تصاعدی
tax free U بخشوده از مالیات
tax year مالیات سالانه
progressive tax U مالیات تصاعدی
tax farmer U مستاجر مالیات
tax exempt U معاف از مالیات
tax function U تابع مالیات
tax in kind U مالیات جنسی
direct tax U مالیات مستقیم
regressive taxation U مالیات کاهنده
yield tax U مالیات بر عایدی
regressive taxation U مالیات نزولی
tax refund U بازپرداخت مالیات
tax rate U نرخ مالیات
tax load U بار مالیات
proportional tax U مالیات نسبی
tax increase U افزایش مالیات
tax incidence U عارضه مالیات
scot-free U معاف از مالیات
proportional tax U مالیات تناسبی
scot free U معاف از مالیات
profits tax U مالیات بر سود
levy tax U وضع مالیات
taxes U مالیات گرفتن از
tax-free U بخشوده از مالیات
tax evasion U فرار از مالیات
duty free U معاف ار مالیات
double taxation U مالیات مضاعف
taxpayer U مالیات پرداز
taxpayer U مالیات دهنده
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
taxless <adj.> U معاف از مالیات
non-assessable <adj.> U معاف از مالیات
non-taxable <adj.> U معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
zero-rated <adj.> U معاف از مالیات
surtax U مالیات اضافی
surtax U اضافه مالیات
estate tax U مالیات بر املاک
taxed U مالیات گرفتن از
tax U مالیات گرفتن از
estate duty U مالیات ارث
taxation U وضع مالیات
taxable U مشمول مالیات
taxable U مالیات بردار
estate duty U مالیات بر ارث
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
free of tax [only after nouns] <adj.> U معاف از مالیات
imposition U باج مالیات
corporation tax U مالیات بر شرکتها
capitation taxes U مالیات سرانه
capital tax U مالیات بر سرمایه
capital levy U مالیات بر سرمایه
capital levy U مالیات برسرمایه
burdensome tax U مالیات مزاحم
basis of tax U ماخذ مالیات
surcharges U مالیات اضافی
after tax U پس از وضع مالیات
surcharge U مالیات اضافی
assessor U ممیز مالیات
taxpayer U مالیات بده
taxpayers U مالیات پرداز
taxpayers U مالیات دهنده
taxpayers U مالیات بده
deductible U مالیات پذیر
death tax U مالیات بر ارث
compulsory levies U مالیات اجباری
commercial tax U مالیات بازرگانی
proportional taxation U مالیات تناسبی
inheritance tax U مالیات بر ارث
death duty U مالیات بر ارث
kiln tax U مالیات فخاری
land tax U مالیات زمین
incidence of taxation U انتقال مالیات
land tax U مالیات ارضی
land tax U مالیات بر زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com