English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harmlessly U بدون صدمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
injury U صدمه
hardship U صدمه
injuriousness U صدمه
maims U صدمه
hurts U صدمه
displeasure U صدمه
tort U صدمه
scot-free U بی صدمه
shocks U صدمه
hurt U صدمه
shocked U صدمه
hurting U صدمه
shock U صدمه
torts U صدمه
scot free U بی صدمه
maiming U صدمه
hardships U صدمه
blow U صدمه
harm U صدمه
harmed U صدمه
indemnities U صدمه
indemnity U صدمه
harms U صدمه
harmfulness U صدمه
harming U صدمه
blows U صدمه
casualties U صدمه
maimed U صدمه
casualty U صدمه
hurtless U بی صدمه
concussion U صدمه
scathe U صدمه
maim U صدمه
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
damage U صدمه دیدن
scathe U صدمه زدن
harm U صدمه زدن
safest U صدمه نخورده
safes U صدمه نخورده
safe U صدمه نخورده
concussion U تصادم صدمه
safer U صدمه نخورده
harmed U صدمه زدن
mauls U صدمه زدن
harming U صدمه زدن
damnify U صدمه زدن
concuss U صدمه زدن
harms U صدمه زدن
maul U صدمه زدن
mauled U صدمه زدن
mauling U صدمه زدن
occupational hazard U صدمه شغلی
occupational hazards U صدمه شغلی
disservice U صدمه بدخدمتی
hurtfulness U مضرت صدمه
hurting U صدمه اذیت
lay hands on someone <idiom> U صدمه زدن
hurts U صدمه اذیت
bodily harm U صدمه جسمانی
hurt U صدمه اذیت
shocked U صدمه ضربت
offend U صدمه زدن
unscathed U صدمه ندیده
shocks U صدمه ضربت
intact U صدمه ندیده
endamage U صدمه زدن
offends U صدمه زدن
offended U صدمه زدن
shock U صدمه ضربت
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
marring U صدمه زدن اسیب
injured parties U طرف صدمه دیده
injured party U طرف صدمه دیده
damage U صدمه دیدن ازون
marred U صدمه زدن اسیب
mar U صدمه زدن اسیب
conserving U از صدمه محفوظ داشتن
conserves U از صدمه محفوظ داشتن
conserve U از صدمه محفوظ داشتن
conserved U از صدمه محفوظ داشتن
nips U صدمه زدن دردناک بودن
nipped U صدمه زدن دردناک بودن
nip U صدمه زدن دردناک بودن
injuring U اذیت کردن صدمه زدن
injures U اذیت کردن صدمه زدن
injure U اذیت کردن صدمه زدن
indemnify U صدمه زدن به غرامت دادن
malignant U زیان اور صدمه رسان
let (someone) have it <idiom> U شخصی را به سختی صدمه زدن
damage U صدمه [شوخی] [اصطلاح روزمره]
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
constructive total loss U صدمه کلی خسارت بنیانی
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
damaged in transit U صدمه دیده هنگام ترانزیت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
hurting U اذیت کردن صدمه زدن اسیب
knock one's block off <idiom> U خیلی سخت به کسی صدمه زدن
get back at <idiom> U صدمه زدن شخص ،برگشتن به چیزی
hurts U اذیت کردن صدمه زدن اسیب
hurt U اذیت کردن صدمه زدن اسیب
concussion U صدمه وتکان مغز که منجر به بیهوشی میشود
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
gang up on someone <idiom> U دست به دست هم به کسی صدمه دادن
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
obtrusively U بدون حق
bottomless U بدون ته
goalless U بدون گل
wanting U بدون
without U بدون
doubtlessly U بدون شک
to a certainty U بدون شک
i'll warrant U بدون شک
but U بدون
sans U بدون
indubitable U بدون شک
unstressed U بدون مد
ex- U بدون
acheilos U بدون لب
ex U بدون
undoubted U بدون شک
undoubtedly U بدون شک
not nearctic U بدون
acheilous U بدون لب
and no mistake U بدون شک
stemless U بدون تنه
strikeless U بدون ضربت
tenantless U بدون مستاجر
searchless U بدون جستجو
termless U بدون شرط
terrorless U بدون ترس
deice U بدون یخ کردن
inoperculate U بدون دریچه
free from backlash U بدون لقی
stemless U بدون ساقه
diamensionless U بدون اندازه
nonboresafe U بدون ضامن
shadeless U بدون سایه
dimensionless U بدون بعد
diamensionless U بدون بعد
insecure U بدون ایمنی
non delay U بدون تاخیر
exclusive of U بدون در نظرگرفتن
bloodless U بدون خونریزی
hands down U بدون احتیاط
toothless U بدون دندانه
involuntarily U بدون اراده
continuously U بدون توقف
intolerantly U بدون بردباری
flavorless U بدون مزه
failure free U بدون خرابی
undeviating U بدون انحراف
undeviating U بدون تردیدرای
unfeigned U بدون تصنع
unfinanced U بدون پشتوانه
guilelessly U بدون تزویر
unfunded U بدون سرمایه
unlined U بدون استر
unblushing U بدون شرم
irrespective of U بدون ملاحظه
irreflexive U بدون واکنش
toeless U بدون پنجه
unresponsive U بدون احتیاط
confidently U بدون شبهه
unadvised U بدون اطلاع
constantly U بدون تغییر
inviscid U بدون لزوجت
unceasing U بدون وقفه
unaligned U بدون صف ارایی
unfurnished U بدون اثاثیه
safely U بدون خطر
bachelor U بدون عیال
ingenuously U بدون تزویر
humblest U بدون ارتفاع
humble U بدون ارتفاع
notwithstanding U بدون توجه
discontinuously U بدون اتصال
unequivocally U بدون ابهام
unequivocal U بدون ابهام
on the square U بدون کجی
inapproachable U بدون دسترسی
inelastic U بدون کشش
bachelors U بدون عیال
incommunicable U بدون رابطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com