Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safe yield
U
بده قابل برداشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impressions
U
برداشت
impression
U
برداشت
removal
U
برداشت
takings
U
برداشت
acceptance
U
برداشت
acceptances
U
برداشت
draw off
U
برداشت
offtake
U
برداشت
land surveying
U
برداشت
impressionists
U
برداشت گرای
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
withdraw
U
برداشت از حساب
impressionist
U
برداشت گرای
impressionistic
U
برداشت گرایانه
impressionistic
U
برداشت گذار
first impression
U
برداشت نخستین
withdrawal warrant
U
مجوز برداشت
removal of slag
U
برداشت سرباره
approaches
U
برداشت روش
approached
U
برداشت روش
approach
U
برداشت روش
draw off
U
بده برداشت
dual impression
U
برداشت دوگانه
under ground survey
U
برداشت زیرزمینی
stripping
U
برداشت لایه رو
withdraws
U
برداشت از حساب
removal of chips
U
برداشت براده
removal of cinder
U
برداشت تفاله
removal of phosphorus
U
برداشت فسفر
remove
U
برداشت کردن
removes
U
برداشت کردن
removing
U
برداشت کردن
take off divisor
U
مقسم برداشت اب
overdraft
U
اضافه برداشت
metal removal
U
برداشت براده
make a copy of
U
سواد برداشت
overdrafts
U
اضافه برداشت
nets
U
برداشت خالص کردن
net
U
برداشت خالص کردن
overdraw
U
اضافه برداشت کردن
nett
U
برداشت خالص کردن
take off distributor
U
اب پخشکن مقسم برداشت اب
target
U
نقطه برداشت یا قرائت
handpick
U
برداشت محصول با دست
targeted
U
نقطه برداشت یا قرائت
targets
U
نقطه برداشت یا قرائت
the timber warped
U
تیر تاب برداشت
targetted
U
نقطه برداشت یا قرائت
targetting
U
نقطه برداشت یا قرائت
cropper
U
برداشت کننده محصول
targeting
U
نقطه برداشت یا قرائت
forbore
U
دست برداشت امتناع کرد
paper gold
U
منظور حق برداشت مخصوص است
overdrafts
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
overdraft
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
site survey
U
برداشت نقشه تکهای از زمین
. She dropped her demands (claim).
U
دست از تقاضاهای خود برداشت
overdrafts
U
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdraft
U
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
No man can serve two masters.
<proverb>
U
با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
The police officer took down the car number .
U
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
agronomy
U
علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine
[combine harvester]
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher
[rare]
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
overdrawn account
U
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
acceptance test
آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
sensible
U
قابل درک قابل رویت
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
apt
U
قابل
qualified
U
قابل
capable
U
قابل
sensible
U
قابل حس
thorough paced
U
قابل
good
U
قابل
able
U
قابل
abler
U
قابل
solvable
U
قابل حل
soluble
U
قابل حل
acceptor
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
incapable
U
نا قابل
ablest
U
قابل
restorable
U
قابل اعاده
moveable
U
قابل تغییر
moot
U
قابل بحث
respirable
U
قابل تنفس
digestible
U
قابل هضم
revocable
U
قابل برگشت
revocable
U
قابل فسخ
revealable
U
قابل مکاشفه
fit for use
U
قابل استفاده
returnable
U
قابل برگشت
mistakable
U
قابل اشتباه
mobilizable
U
قابل تجهیز
minable
U
قابل استخراج
enforceable
U
قابل اجرا
enforceable
U
قابل اجراء
resistible
U
قابل مقاومت
reprouducible
U
قابل تولیدیاتناسل
multipliable
U
قابل تکثیر
objectionable
U
قابل اعتراض
eligible
U
قابل انتخاب
negotiating
U
قابل انتقال
negotiates
U
قابل انتقال
negotiated
U
قابل انتقال
negotiate
U
قابل انتقال
omissible
U
قابل حذف
substitutable
U
قابل تعویض
redeemable
U
قابل ابتیاع
namable
U
قابل ذکر
representable
U
قابل عرضه
multiplicable
U
قابل تکثیر
intelligible
U
قابل فهم
nota bene
U
قابل توجه
selectively
U
قابل انتخاب
selective
U
قابل انتخاب
intelligible
U
قابل درک
reproducible
U
قابل تکثیر
drinkable
U
قابل اشامیدن
vulnerable
U
قابل حمله
reproachable
U
قابل توبیخ
replaceable
U
قابل تعویض
numerable
U
قابل شمارش
realizable
U
قابل درک
realizable
U
قابل تحقق
licensable
U
قابل اجازه
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
expendable
U
قابل خرج
limpsey
U
قابل انحناء
limpsy
U
قابل انحناء
limsy
U
قابل انحناء
justifiable
U
قابل توجیه
livable
U
قابل زیستن
livable
U
قابل معاشرت
sociable
U
قابل معاشرت
adaptable
U
قابل توافق
apparent
U
قابل رویت
flammable
U
قابل اشتعال
irrigable
U
قابل ابیاری
judicable
U
قابل قضاوت
imaginable
U
قابل درک
justiciable
U
قابل دادرسی
detectable
U
قابل کشف
kenspeckle
U
قابل شناسایی
tolerable
U
قابل تحمل
leviable
U
قابل تحمیل
tolerable
U
قابل قبول
livable
U
قابل زندگی
liveable
U
قابل زیستن
liveable
U
قابل معاشرت
sailable
U
قابل کشتیرانی
meltable
U
قابل ذوب
mentionable
U
قابل ذکر
merchantable
U
قابل معامله
trustworthy
U
قابل اعتماد
merchantable
U
قابل فروش
revokable
U
قابل فسخ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com