English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7602 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deferred liability U بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
the bill will mature to morrow U سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
unpaid U پرداخت نشده
unpolished U پرداخت نشده
outstandingly U پرداخت نشده
outstanding U پرداخت نشده
unfinanced U مخارج پرداخت نشده
unliquidated obligation U تعهدات پرداخت نشده
outstanding accounts U حسابهای پرداخت نشده
assemble capital stock U سرمایه پرداخت نشده
unobligated U هزینه پرداخت نشده
unliquidated obligation U هزینههای پرداخت نشده
blank bill U براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
to pay against receipt U در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
hydrocephalous U اب درسر
hydrocephalic U اب درسر
haught U باد درسر
proud hearted U باد درسر
in the road U درسر راه
self sufficing U باد درسر
pride ful U باد درسر
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
hock spanner U اچار نیم گردی در یک دسته درانتها و یک قلاب با چنگک درسر دیگر
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
quittance U رسید
receipt U رسید
receipt statement U رسید
maturity U سر رسید
when it came to a push U رسید
due date U سر رسید
receipts U رسید
matured U سر رسید شده
It occurred to me. U به فکرم رسید.
It crossed my mind. U به نظرم رسید.
It came home to me. U به نظرم رسید.
What time do we arrive? U کی خواهیم رسید؟
It came home to me. U به فکرم رسید.
voucher U قبض رسید
warehouse receipt U رسید انبار
receipt U قبض رسید
It's over. U به پایان رسید.
receipts U قبض رسید
world came that U خبر رسید که
chitty U یادداشت-رسید
vouchers U قبض رسید
It crossed my mind. U به فکرم رسید.
It occurred to me. U به نظرم رسید.
certificate of receipt U گواهی رسید
scrip U رسید موقتی
it crossed my mind U بنظرم رسید
dock receipt U رسید لنگرگاه
summer is in U تابستان رسید
binder U رسید بیعانه
dock warrant U رسید لنگرگاه
binders U رسید بیعانه
hand receipt U رسید دستی
to fall due U سر رسید شدن
to a receipt U رسید گرفتن
official receipt U رسید رسمی
quittance U رسید مفاصا
the post has come U پست رسید
debit note U رسید بدهکار
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
receipt U رسید پیام دریافت شد
clean receipt U رسید بی قید و شرط
point of intersection U نقطه بهم رسید
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
data freight receipt U رسید اماری حمل
receipts U رسید پیام دریافت شد
he thought out a plan U فکری بنظرش رسید
receipt U دریافت رسید دادن
acknowledgement U اعلام وصول رسید
acknowledgments U اعلام وصول رسید
mate's receipt U رسید کاپیتان کشتی
mate's receipt U رسید معاون ناخدا
data fright receipt U رسید اماری حمل
acknowledgements U اعلام وصول رسید
he was overtake by a storm U طوفانی باودر رسید
the hour has struck U موقع بحران رسید
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
appropriation receipt U رسید سپرده قانونی
railway receipt U رسید راه اهن
He was sick to death . He was fed up to the back teeth . U جانش به لب آمد ( رسید )
receipts U دریافت رسید دادن
air mail receipt U رسید پست هوایی
it received royal assent U به توشیح ملوکانه رسید
i am through with my work U کارم به پایان رسید
i am in receipt of your letter U نامه شما به من رسید
appropriation receipt U رسیدسپرده رسید اعتبار
it was signed by his majesty the shah U به توشیح همایونی رسید
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
dock warrant U رسید انبار بارانداز
offenders will be punished U متخلفین بکیفر خواهند رسید
I heard a sound . U صدائی به گوشم خورد( رسید )
found shipment U کالای بدون بارنامه یا رسید
The negotiations were successful ( inconclusive ) . U مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
He arrived in the nick of time . U درست به موقع رسید ( سر بزنگاه )
It changed hands a few times before I got it. U چند دست گشت تا به من رسید
now and then a guest w come U گاه گاهی میهمانی می رسید
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
forwarder's receipt U رسید متصدی حمل و نقل
The train came in on time . U قطار به موقع رسید ( سروقت )
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
bill falls due on U تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
A solution suddenly proffered itself. U ناگهان راه حلی به نظر رسید.
the bill is overdraw U سر رسید برات منقضی شده است
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. U مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
Luchily for me the train was late. U خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
process U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
processes U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
to bite the bullet <idiom> U باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت تا بتوان به مقصد اصلی رسید
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
freiht all kinds U رسید اماری حمل انواع هزینه حمل
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
unbowed U خم نشده
uncharged U پر نشده
inedited U منتشر نشده
in sheets U صحافی نشده
unreconstructed U بازسازی نشده
unsaved U پس انداز نشده
unsaturated U اشباع نشده
unsaturate U اشباع نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. U تا دیر نشده
intemerate U بی ناموس نشده
unconnected U وصل نشده
in quires U صحافی نشده
unquestioned U بحث نشده
unquestioned U بررسی نشده
unsocialized U اجتماعی نشده
unwashed U شسته نشده
wound less U زخمی نشده
increate U افریده نشده
unworn U استعمال نشده
unstudied U مطالعه نشده
unthickened U تغلیظ نشده
unguarded U حراست نشده
unearned U کسب نشده
unguarded U حساب نشده
inedited U چاپ نشده
unset U ثابت نشده
unquestioned U استنتاق نشده
unshod U نعل نشده
innascible U زایده نشده
unpublished U نشر نشده
unsight U دیده نشده
unpublished U چاپ نشده
inextinct U نیست نشده
unworn U کهنه نشده
unaccommodated U فراهم نشده
uncut U قطع نشده
uncut U بریده نشده
haggard U رام نشده
unfulfilled U اجرا نشده
Recent search history Forum search
1دریافت کردم
1some services are not in full force
1set the record straight
1etaye namayandegi اعطای نمایندگی
2purchase off the registry
1one week they love you next week they hate you both weeks i got paid
1due amount
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1what is Labbad
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com