English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 308 (4177 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reverse U بدل کاری
reversed U بدل کاری
reverses U بدل کاری
reversing U بدل کاری
frustrate U بدل کاری
frustrates U بدل کاری
frustrating U بدل کاری
counterattack U بدل کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
slur U باعجله کاری را انجام دادن
slurred U باعجله کاری را انجام دادن
slurring U باعجله کاری را انجام دادن
slurs U باعجله کاری را انجام دادن
active U کاری
enamel U مینا کاری کردن
backbone U گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند
backbones U گروههای کاری و شبکههای کوچکتر به عنوان بخش هایی به آن وصل هستند
application U کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
applications U کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
service U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
serviced U ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
put U تعبیرکردن عازم کاری شدن
puts U تعبیرکردن عازم کاری شدن
putting U تعبیرکردن عازم کاری شدن
relief U برجسته کاری
job U ایوب مقاطعه کاری کردن
jobs U ایوب مقاطعه کاری کردن
desktop U در یک GUI فضای کاری که نمایش گرافیک از میز کار واقعی ای با نشانههای تلفن
global U 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
globally U 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
prime U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primed U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
primes U تفنگ را پر کردن بتونه کاری کردن
air U دم ذوب کاری
aired U دم ذوب کاری
airs U دم ذوب کاری
task U کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
tasks U کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
overtime U اضافه کاری
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
area U اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
areas U اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
advanced U پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
effective U کاری
distribute U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributing U سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
hand U کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
handing U کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
background U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
backgrounds U که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
blank U دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
blankest U دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
capable U توانایی انجام کاری
wastage U تفریط کاری
conservatism U محافظه کاری
conservatism U سیاست محافظه کاری
goal U 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goals U 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
finishing U نازک کاری
finishing U پرداخت کاری
finishing U تمام کاری
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
fingering U پنجه گذاری انگشت کاری
holiness U پرهیز کاری لقب پاپ
shift U نوبت کاری
shifted U نوبت کاری
shifts U نوبت کاری
authority U توانایی انجام کاری
part time U برخه کاری
part-time U برخه کاری
felonies U تبه کاری
felony U تبه کاری
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bobble U اشتباه کاری لغزش
bobbles U اشتباه کاری لغزش
blinding U صیقل کاری ساختمان
blindingly U صیقل کاری ساختمان
jig U جست و خیز سریع شیرین کاری
jigs U جست و خیز سریع شیرین کاری
engage U دست زدن به کاری
engages U دست زدن به کاری
vending machine U ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machines U ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
backlog U کاری که باید انجام شود
backlogs U کاری که باید انجام شود
hobbies U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobby U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
bohemian U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
bohemians U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
plaster U گچ کاری کردن اندود
plasters U گچ کاری کردن اندود
stucco U گچ کاری روی بنا
stucco U گچ کاری کردن
Other Matches
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
slobbery U تف کاری
feckful U کاری
intent on doing anything U کاری
plastering U گچ کاری
electroplating U اب کاری
plasterwork U گچ کاری
hypofunction U کم کاری
flower piece U گل کاری
impotency U کاری
curry powders U کاری
impotence U کاری
curry powder U کاری
currie U کاری
malfunction U کژ کاری
malfunctioned U کژ کاری
curries U کاری
parget U گچ کاری
inaction U بی کاری
under employment U کم کاری
curry U کاری
malfunctions U کژ کاری
acting U فعال کاری
squalor U کثافت کاری
anaplasty U پیوند کاری
misconduct U خلاف کاری
cloisonne U مینا کاری
decorations U زینت کاری
acrography U گچ کاری برجسته
decoration U زینت کاری
active cell U خانه کاری
cladding U روکش کاری
cladding U پوشش کاری
an active man U مرد کاری
bas-relief U برجسته کاری
an active remedy U درمان کاری
mining U معدن کاری
argentation U نقره کاری
blindage U صیقل کاری
in return U در تلافی [کاری]
chromium plating U اب کرم کاری
compulsiveness U مکرر کاری
conservativeness U محافظه کاری
contouring operation U فرم کاری
contrasuggestibility U وارون کاری
cotton plantation U پنبه کاری
crypianalysis U پنهان کاری
cementation U سیمان کاری
cementation U سمنت کاری
sew U سوزن کاری
boo boo U اشتباه کاری
brick work U سفت کاری
brick work U اجر کاری
brickworks U سفت کاری
bumping tool U ابزار خم کاری
business hours U ساعت کاری
calk U بتونه کاری
canniness U ملاحظه کاری
cartwhip U شلاق کاری
caulking U بتونه کاری
cautiousness U احتیاط کاری
cutting off U برش کاری
plumbing U سرب کاری
extruded U چکش کاری
extrudes U چکش کاری
extruding U چکش کاری
hammering U چکش کاری
plating U روکش کاری
afforestation U جنگل کاری
workbench U محیط کاری
workbenches U محیط کاری
extrude U چکش کاری
metalwork U فلز کاری
burnishing U پرداخت کاری
energetic U جدی کاری
illumination U تذهیب کاری
illuminations U تذهیب کاری
latticework U شبکه کاری
metallurgy U فلز کاری
pique U منبت کاری
burnishing U صیقل کاری
forming U فرم کاری
Geometrical U مشبک کاری
amalgamate U ملغمه کاری
amalgamated U ملغمه کاری
amalgamates U ملغمه کاری
amalgamating U ملغمه کاری
fretwork U منبت کاری
frette U منبت کاری
fret U منبت کاری
Flugelaltar U توری کاری
brickwork U سفت کاری
glazing U شیشه کاری
elegance U ریزه کاری
smelting U ذوب کاری
forging U چکش کاری
illumination U تذهیب کاری
punching U منگنه کاری
workstation U ایستگاه کاری
workstations U ایستگاه کاری
compounding U امیزه کاری
farming U اجاره کاری
joinery U نازک کاری
welding U جوش کاری
lubrication U روغن کاری
graving U کنده کاری
drilling U مته کاری
fretwork U منبت کاری
extravagantly U با افراط کاری
neglectfulness U غفلت کاری
roughening by picking U تیشه کاری
scabbing U تیشه کاری
scrimshaw U هنرمنبت کاری
sinfulness U خطا کاری
stalactite work U مقرنس کاری
stannary U قلع کاری
steelwork U فولاد کاری
stonemasonry U سنگ کاری
studious of doing a thing U بکردن کاری
studious to do a thing U بکردن کاری
surgical operation U دست کاری
tessellation U موزاییک کاری
the manner of doing any thing U طرزانجام کاری
rice field U برنج کاری
reshaping U روانه کاری
reservedness U احتیاط کاری
parquetry U موزاییک کاری
patchery U وصله کاری
perfidiousness U خیانت کاری
plaster background U دورنمای گچ کاری
to be up to the task [to be equal to something] <idiom> U از پس کاری برآمدن
pomiculture U میوه کاری
treacherousness U خیانت کاری
probationership U ازمایش کاری
come to <idiom> U شروع کاری
purview of an occupation U حدود کاری
relievo U برجسته کاری
repetition of an act U تکرار کاری
the needful U اصل کاری
tinwork U قلع کاری
brushwork U قلممو کاری
dressing-down U چوبه کاری
off season U در دوران کم کاری
punch-up U کتک کاری
punch-ups U کتک کاری
tokenism U نمونه کاری
tour de force U شیرین کاری
prepared U آمادهانجام کاری
To follow up (trace) something. U پی کاری را گرفتن
touch off <idiom> U شروع کاری
you are welcome U کاری نکردم
workspace U فضای کاری
working storage U انباره کاری
to reproach an act U کاری را بد دانستن
toryism U محافظه کاری
trephination U مته کاری
trephine U مته کاری
turnery U تراش کاری
turnery U منبت کاری
ultraism U افراط کاری
wood carving U منبت کاری
work area U ناحیه کاری
work year U سال کاری
workgroup U گروه کاری
working set U مجموعه کاری
working storage U حافظه کاری
You dont seem to be with it . You dont know the half of it . U تو کجای کاری
d. touch U نازک کاری
factorage U حق العمل کاری
fairing U صیقل کاری
fal lal U ریزه کاری
fiendishness U تبه کاری
figuration U شیرین کاری
in return U درعوض [کاری]
finishing touches U دست کاری
flagitiousness U تبه کاری
folding machine U دستگاه خم کاری
folding press U پرس خم کاری
by way of reciprocation U درعوض [کاری]
by way of reciprocation U به جای [کاری]
in return U به جای [کاری]
delicacy of touch U ریزه کاری
brocade U زری کاری
disguised underemployment U کم کاری پنهان
discreetness U احتیاط کاری
discreetnss U احتیاط کاری
drilling work U مته کاری
tongue lash U فحش کاری
dry farm U دیم کاری
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1This student is stupid ,close the book on him.
3midas touch
1Jack Attac
1کنایه از چیست
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com