Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is stubborn to reason
U
بدلیل در نمیاید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i do not have it in me
U
از من بر نمیاید
it does not suit my taste
U
بذائقه من خوش نمیاید
i cannot do better
U
بیش از این از من بر نمیاید
if you dont object
U
اگر بدتان نمیاید
they sing small now
U
اکنون دیگر صداشان در نمیاید
that hat does not become you
U
این کلاه به شما نمیاید
this play does not stage well
U
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
non sequitur nonsensical
U
نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
as a result of this
<adv.>
بدلیل آن
in this manner
<adv.>
U
بدلیل آن
in this wise
<adv.>
U
بدلیل آن
for that reason
<adv.>
U
بدلیل آن
by impl
<adv.>
U
بدلیل آن
in this respect
<adv.>
U
بدلیل آن
insofar
<adv.>
U
بدلیل آن
in so far
<adv.>
U
بدلیل آن
in this sense
<adv.>
U
بدلیل آن
for this reason
<adv.>
U
بدلیل آن
in consequence
<adv.>
U
بدلیل آن
by implication
<adv.>
U
بدلیل آن
in this vein
<adv.>
U
بدلیل آن
as a consequence
<adv.>
U
بدلیل آن
consequently
<adv.>
U
بدلیل آن
hence
<adv.>
U
بدلیل آن
in this way
<adv.>
U
بدلیل آن
whereby
<adv.>
U
بدلیل آن
therefore
<adv.>
U
بدلیل آن
thus
[therefore]
<adv.>
U
بدلیل آن
as a result
<adv.>
U
بدلیل آن
therefore
U
بدلیل ان
i take no interest in that
U
هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
evidentiary
U
مقرون بدلیل
that is taken for granted
U
محتاج بدلیل نیست
The town is famous for its hot springs .
U
این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
burl
[nep]
U
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
summer resorts
U
ییلاق عشایر
[فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
false selvage
U
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
Mejidian style
U
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
goat hair
U
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
rug names
U
اسامی فرش
[بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
synthetic dyes
U
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com