Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acme
U
بحران
crises
U
بحران
crisis
U
بحران
panics
U
بحران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gold crisis
U
بحران طلا
great depression
U
بحران بزرگ
crises shaken
<adj.>
U
بحران زده
identity crisis
U
بحران هویت
precritical
U
قبل از بحران
crisis team
U
گروه ضد بحران
financial crisis
U
بحران مالی
energy crisis
U
بحران انرژی
economic depression
U
بحران اقتصادی
depression
U
بحران اقتصادی
depressions
U
بحران اقتصادی
recession
U
بحران اقتصادی
recessions
U
بحران اقتصادی
economic crisis
U
بحران اقتصادی
nervous breakdowns
U
بحران روانی
nervous breakdown
U
بحران روانی
to be over the worst
<idiom>
U
پشت سرگذاشتن بحران
to be over the hump
[American]
<idiom>
U
پشت سرگذاشتن بحران
to be off the hook
<idiom>
U
پشت سرگذاشتن بحران
to come out of the woods
<idiom>
U
پشت سرگذاشتن بحران
business depression
U
بحران کسب و کار
to be out of the woods
<idiom>
U
پشت سرگذاشتن بحران
the hour has struck
U
موقع بحران رسید
precritical
U
مقدمه بحران قبل از وخامت
tensions
U
بحران تحت فشار قرار دادن
tension
U
بحران تحت فشار قرار دادن
juncture
U
بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.
U
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
new deal
U
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com