English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cast concrete U بتن ریخته گی
chuted concrete U بتن ریخته گی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
molded U قالب ریخته گری
molds U قالب ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
moulds U قالب ریخته گری
founding U ریخته گری
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
founder U ریخته گر
foundered U ریخته گر
foundering U ریخته گر
founders U ریخته گر
litter U زایمان ریخته وپاشیده
littered U زایمان ریخته وپاشیده
littering U زایمان ریخته وپاشیده
litters U زایمان ریخته وپاشیده
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
trumpet U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpeting U قیف ریخته گری
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
found U ریخته گری
founds U ریخته گری
disorganized U در هم ریخته
bloodstain U خون الود خون ریخته
bloodstained U خون الود خون ریخته
pig U قالب ریخته گری
pig U اهن تازه ریخته
pigs U قالب ریخته گری
pigs U اهن تازه ریخته
forge U ریخته گری فلز
forges U ریخته گری فلز
foundries U ریخته گری
foundry U ریخته گری
casting U ریخته گری
casting U ریخته گی
casting U قطعه ریخته گی
moulding U ریخته گری
potted U در کوزه ریخته
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
skin U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
skins U پوسته ریخته گی
plaster cast U ریخته گری گچی
plaster casts U ریخته گری گچی
debris U اشغال روی هم ریخته
molten U ریخته ریختگی
art casting U ریخته گری صنعتی
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
besprent U ریخته
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
brass founder U ریخته گر
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
cast copper U مس ریخته گی
cast crystal U بلور ریخته
cast glass U شیشه ریخته گی
cast metal U فلز ریخته گی
cast molding U قالبگیری ریخته گری
cast steel U فولاد ریخته گری
cast steel U فولاد ریخته گی
castellated nut U مهره ریخته گی
caster U ریخته گر
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
chuted concrete U بتن ریخته شده
composite casting U ریخته گری مرکب
compression molding U ریخته گری فشاری
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
core sand U ماسه ریخته گری
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
direct casting U ریخته گری مستقیم
down hill casting U ریخته گری مستقیم
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
ejecta U مواد بیرون ریخته
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
foundry cupola U کوپول ریخته گری
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
foundry man U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
Other Matches
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
moulder U ریخته گر
hot topping U ریخته گی
wild and woolly U درهم ریخته
iron foundry U ریخته گی اهن
group casting U ریخته گری
investment castings U ریخته گی بسته
sheet asphalt U اسفالت ریخته
investment foundry U ریخته گی بسته
precast U پیش ریخته
foundry pit U چاله ریخته گری
foundry pit U جهنم ریخته گری
foundry practice U تکنیک ریخته گری
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
fusion casting U ریخته گری ذوبی
precision casting U ریخته گری دقیق
pouring cup U قاشق ریخته گری
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
mold U قالب ریخته گری
machinery castings U ریخته گری ماشینی
jakes U اشغال درهم ریخته
iron casting U ریخته گری اهن
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
injection molding U ریخته گری تزریقی
ingot casting U ریخته گری شمش
metal casting U ریخته گری فلز
metal foundry U ریخته گری فلزات
group teaming U ریخته گری گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
mis run casting U ریخته گری غلط
transfer molding U ریخته گری انتقالی
steel foundry U ریخته گری فولاد
loam castings U ریخته گری شنی
sand casting U ریخته گری ماسهای
press casting U ریخته گری فشاری
shell casting U ریخته گری پوستهای
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
green concrete U بتن تازه ریخته شده
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
transposition system U سیستم رمز با استفاده ازحروف در هم ریخته سیستم رمز در هم
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com