English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to lump them all together <idiom> U با همه یکسان رفتار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
To treat them all alike. (indiscriminately). U همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
Other Matches
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
autosync U خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
flat rate U نرخ یکسان تعرفه یکسان
Act your age [and not your shoe size] ! U به سن خودت رفتار بکن ! [مثل بچه ها رفتار نکن !]
assimilates U یکسان کردن
assimilatc U یکسان کردن
assimilating U یکسان کردن
assimilated U یکسان کردن
assimilate U یکسان کردن
constant angle arch dam U بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
equates U یکسان فرض کردن
to make even with the ground U با خاک یکسان کردن
equated U یکسان فرض کردن
equate U یکسان فرض کردن
rase U باخاک یکسان کردن
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
to prostrate a city U شهری را با خاک یکسان کردن
to raze a city to the ground U شهری را با خاک یکسان کردن
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
asynchronous U ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
treat U رفتار کردن
treat U رفتار کردن با
treated U رفتار کردن
treated U رفتار کردن با
treats U رفتار کردن
to deport oneself U رفتار کردن
demeaned U رفتار کردن
to demean oneself U رفتار کردن
treats U رفتار کردن با
demean U رفتار کردن
demeans U رفتار کردن
prince U مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
patronises U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
princes U مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
patronizes U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronized U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronize U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronised U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
despotize U مستبدانه رفتار کردن
to get up to nonsense U ابلهانه رفتار کردن
jitter U با عصبانیت رفتار کردن
baby U مانندکودک رفتار کردن
babies U مانندکودک رفتار کردن
shoot straight <idiom> U منصفانه رفتار کردن
to wrong U غیر منصفانه رفتار کردن
to go with the tide U طبق مقتضیات رفتار کردن
wronging U غیر منصفانه رفتار کردن
to act [be] one's age <idiom> <verb> U طبق سن خود رفتار کردن
wrong U غیر منصفانه رفتار کردن
wrongs U غیر منصفانه رفتار کردن
matronize U مانند رئیسه رفتار کردن
baud U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
befriended U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriending U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriends U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriend U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
stereotype U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
make oneself at home <idiom> U مثل خونه خود رفتار کردن
crosser U خلاف میل کسی رفتار کردن
schoolmaster U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
to cultivate good manners U کوشش کردن با ادب رفتار بکنند
stereotypes U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
crosses U خلاف میل کسی رفتار کردن
stereotyping U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
crossest U خلاف میل کسی رفتار کردن
princesse U مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
schoolmasters U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
grandmothers U مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandmother U مثل مادر بزرگ رفتار کردن
cross U خلاف میل کسی رفتار کردن
live up to one's principles U موافق مرام خود رفتار کردن
princess U مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesses U مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
stereotypy U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
clocks U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock U مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
to go easy on somebody [something] U با کسی [چیزی] مهربان [آهسته] [ملایم] رفتار کردن
emulate U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulating U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulated U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
conducting U رفتار کردن رهبری کردن
handle U رفتار کردن استعمال کردن
conducted U رفتار کردن رهبری کردن
handles U رفتار کردن استعمال کردن
conduct U رفتار کردن رهبری کردن
conducts U رفتار کردن رهبری کردن
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
invariant U یکسان
identical U یکسان
similar U یکسان
similiar U یکسان
uniforms U یکسان
identic U یکسان
akin U یکسان
uniform U یکسان
equalled U یکسان
equaling U یکسان
equalling U یکسان
equaled U یکسان
equal U یکسان
same U یکسان
equals U یکسان
of kin U یکسان
solid U یکسان فضائی
equably U بطور یکسان
alike U شبیه یکسان
identically U بطور یکسان
uniformly U بطور یکسان
solids U یکسان فضائی
uniforms U یک شکل یکسان
uniform U یک شکل یکسان
uniform movement U جنبش یکسان
spreading U پخش یکسان
standards U یکسان معیار
standard U یکسان معیار
coconscious U ادراک چیزهای یکسان
balanced design U طرح با تراز یکسان
without distinction U بدون فرق یکسان
isoelectronic U دارای الکترونهای یکسان
The city was razed to the ground. U شهر با خاک یکسان شد
to kiss the dust U باخاک یکسان شدن
it ius all one to me U برای من یکسان است
equal appearing intervals U فاصلههای یکسان نما
equally appearing difference U تفاوتهای یکسان نما
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
coconsciousness U ادراک چیزهای یکسان
irregular polygon U شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
method of equal appearing intervals U روش فاصلههای یکسان نما
an e. battle U جنگی که برای دو طرف یکسان است
balances U برای همه خطاها یکسان است
plug U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
shannon U انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
It is exact to hair. U مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
balance U برای همه خطاها یکسان است
plugs U امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
logical U تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
Hamming code U تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
frequencies U فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
external U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals U ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
frequency U فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
peered U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
isocracy U حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
differential laser gyro U دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
democratic network U شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
peering U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer U هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
isodynamic line U خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
homonym U کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
homograph U کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
identity U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
identities U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
comport U رفتار
misconduct U رفتار بد
ethic U رفتار
comporting U رفتار
comported U رفتار
gesturing U رفتار
gesture U رفتار
gestured U رفتار
havings U رفتار
geste U رفتار
gest U رفتار
demeanour U رفتار
demeanor U رفتار
haviour U رفتار
ergasia U رفتار
demarch U رفتار
treatment U رفتار
comports U رفتار
deportment U رفتار
treatments U رفتار
behaviour U رفتار
comportment U رفتار
actions U رفتار
conducted U رفتار
thews U رفتار
conducting U رفتار
exploits U : رفتار
behaviuor U رفتار
exploiting U : رفتار
conducts U رفتار
exploit U : رفتار
bad conduct U سو رفتار
behavio U رفتار
demarche U رفتار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com