English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shoot U رویش انشعابی رویش شاخه
shoots U رویش انشعابی رویش شاخه
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
herbicide U مواد ضد رویش گیاه
herbicides U مواد ضد رویش گیاه
excrescence U رویش ناهنجار
excrescences U رویش ناهنجار
germination U رویش
extrovert U دارای رویش برونی
extroverts U دارای رویش برونی
cockle U رویش زگیل مانند
cockles U رویش زگیل مانند
vegetative U روینده رویش کننده
antiplant agent U عامل ضد رویش گیاهان
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
endomorphism U رویش از روپوست درون دگرگونی
endomorphy U رویش از روپوست درون دگرگونی
excrescency U رویش ناهنجارنسوج
extroversion U رویش برونی
germinative U وابسته به رویش تخم
gigas U رویش بلند تر
growing point U نقطه رویش
his face is p with small pox U رویش ازابله پرازچاله است
hyperostosis U رویش غیر طبیعی استخوان
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
in plant U درحال رویش درحال رشد
ingrowth U رویش درونی
intergrowth U رویش توام
micronucleus U یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
monomorphic or phous U دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
mushroom growth U رویش تند
ontogeny U رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
orthotropism U رویش عمودی
ovular growth U رویش تخمک
palimpsest U نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
pubescence U رویش مو درپشت زهار
sarcoid U زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
vegetive U رویش کننده
I cannot look him in the face again. دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
You can bank on it! <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
You can take it to the bank. <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com