English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (642 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to rifle the ball into the goal U با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drop goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal U رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop a goal U ضربه زدن بر فراز دروازه
goal kick U ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
tee off U ضربه محکم
kill shot U ضربه محکم
belted U ضربه محکم
belts U ضربه محکم
belt U ضربه محکم
This is a very solid car. U این اتوموبیل خیلی محکم است
grosgrain U پارچه ابریشمی خیلی محکم وکلفت
cream U ضربه محکم به توپ
knap U : ضربه محکم وناگهانی
lace U ضربه محکم به توپ
creams U ضربه محکم به توپ
laces U ضربه محکم به توپ
creaming U ضربه محکم به توپ
creamed U ضربه محکم به توپ
smacks U ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked U ضربه محکم در هنگام ابشار
smack U ضربه محکم در هنگام ابشار
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
tap U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
swings U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
swing U ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
tapping U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapped U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
put away U ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
choppers U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
chopper U توپ ضربه خورده که پس ازتماس با زمین خیلی بلندمیشود
slap shot U ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
punts U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt U توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
team handball court U مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout U پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save U نجات دروازه با پای دروازه بان
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
goal judge U داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
punch the ball U مشت کردن دروازه بان
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
element U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements U دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
inverter U دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
dog down U بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
fastens U محکم کردن
clamp U محکم کردن
to make fast U محکم کردن
tightening U محکم کردن
fasten U محکم کردن
spokes U محکم کردن
stake U محکم کردن
tightened U محکم کردن
fastened U محکم کردن
tightens U محکم کردن
braced U محکم کردن
make tight U محکم کردن
tighten U محکم کردن
brace U محکم کردن
spoke U محکم کردن
to make good U محکم کردن
clamps U محکم کردن
strengthens U محکم کردن
strengthened U محکم کردن
clinch U محکم کردن
strengthen U محکم کردن
mount U محکم کردن
clinched U محکم کردن
clinches U محکم کردن
clinching U محکم کردن
reinforce U محکم کردن
reinforces U محکم کردن
houses U محکم کردن
housed U محکم کردن
mounts U محکم کردن
rigidify U محکم کردن
clamping U محکم کردن
rivets U محکم کردن
set taut U محکم کردن
riveting U محکم کردن
staked U محکم کردن
stakes U محکم کردن
chock U محکم کردن
riveted U محکم کردن
rivet U محکم کردن
clamped U محکم کردن
take up <idiom> U محکم کردن
consolidating U محکم کردن
consolidates U محکم کردن
consolidate U محکم کردن
crimping U محکم کردن
house U محکم کردن
solidifies U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
riveted U پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
gad U با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
solidify U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidifying U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
rivet U پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
rivets U پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
riveting U پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
solidified U سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
mortice U باکام محکم کردن
hang up <idiom> U حفاظ ،محکم کردن
pinning U باسنجاق محکم کردن
pinned U باسنجاق محکم کردن
mortise U باکام محکم کردن
o peg down U با میخ محکم کردن
pin U باسنجاق محکم کردن
to fast off U باگره محکم کردن
crimping U باپیچاندن محکم کردن
gib U باقلاب محکم کردن
tighten U محکم کردن فشردن
girt U با تنگ محکم کردن
tightening U محکم کردن فشردن
tightens U محکم کردن فشردن
To make assurance doubly sure . To leave nothing to chance. To take every precaution . U محکم کاری کردن
steel U مانندفولاد محکم کردن
steeled U مانندفولاد محکم کردن
tightened U محکم کردن فشردن
steels U مانندفولاد محکم کردن
steeling U مانندفولاد محکم کردن
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
hugs U بغل کردن محکم گرفتن
planish U با چکش محکم وصاف کردن
tee off U اغاز کردن محکم زدن
poles U با تیر یا دیرک محکم کردن
hugged U بغل کردن محکم گرفتن
hugging U بغل کردن محکم گرفتن
bands U تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
to tighten U محکم کردن [با میخ و چکش]
wedge U [محکم کردن اتصالان با گوه]
band U تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
pole U با تیر یا دیرک محکم کردن
cleat U باگوه و گیره محکم کردن
hug U بغل کردن محکم گرفتن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
buttoned U تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoning U تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button U تکمه زدن باتکمه محکم کردن
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
gib U باپشت بند ومیخ یا گوه محکم کردن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
fixes U نصب کردن محکم کردن
reinforces U مستحکم کردن محکم کردن
fix U نصب کردن محکم کردن
gird U اماده کردن محکم کردن
cadging U محکم کردن باربری کردن
cadges U محکم کردن باربری کردن
cadged U محکم کردن باربری کردن
cadge U محکم کردن باربری کردن
reinforce U مستحکم کردن محکم کردن
fixate U محکم کردن متمرکز کردن
staple U سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
slather U خیلی پخش کردن
goalposts U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost U تیر دروازه تیر عمودی دروازه
live high off the hog <idiom> U خیلی تجملاتی زندگی کردن
to keep somebody on a short leash U آزادی کسی را خیلی کم کردن
overawed U خیلی وحشت زده کردن
overawes U خیلی وحشت زده کردن
overawing U خیلی وحشت زده کردن
make one's blood boil <idiom> U کسی را خیلی عصبانی کردن
overawe U خیلی وحشت زده کردن
to make somebody's blood boil <idiom> U کسی را خیلی خشمگین کردن
miniaturization U خیلی کوچک کردن چیزی
work one's fingers to the bone <idiom> U خیلی سخت کار کردن
to lay low U خیلی ضعیف کردن [بیماری]
slashed U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashes U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com