Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
with much pains
U
با رنج فراوان با زحمات بسیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lots
U
بسیار فراوان
in deepest sympathy
U
با دلسوزی بسیار فراوان
overrefinement
U
تهذیب بسیار اراستگی فراوان
it is of a wide distribution
U
در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
easy money
U
پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
spadework
U
زحمات اولیه کار
Thank you for your efforts.
U
با تشکر از زحمات شما.
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super-
U
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
ultra high frequency
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f.
U
بسامد بسیار بسیار زیاد
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
affluent
U
فراوان
oodlins
U
فراوان
copious
U
فراوان
exuberant
U
فراوان
plentifully
U
فراوان
redun dantly
U
فراوان
oodles
U
فراوان
unsparing
U
فراوان
excessive
U
فراوان
redundantly
U
فراوان
profuse
U
فراوان
galore
U
فراوان
superabundant
U
فراوان
fulsome
U
فراوان
richly
U
فراوان
prolific
U
فراوان
plentiful
U
فراوان
plenty
U
فراوان
abundant
U
فراوان
in abundance
U
فراوان
all out
U
فراوان
an abundance of
U
فراوان
feracious
U
فراوان
in galore
U
فراوان
exuberantly
U
فراوان
foison
U
فراوان
infested
U
فراوان بودن در
cretaceous
U
دارای گچ فراوان
infest
U
فراوان بودن در
bounteous
U
باسخاوت فراوان
teemed
U
فراوان بودن
teems
U
فراوان بودن
feisty
U
فراوان چابک
abound
فراوان بودن
abounded
U
فراوان بودن
abounding
U
فراوان بودن
foison
U
محصول فراوان
abounds
U
فراوان بودن
teeming
U
فراوان بودن
infests
U
فراوان بودن در
infesting
U
فراوان بودن در
post haste
U
با شتاب فراوان
f. money
U
پول فراوان
rampant
U
فراوان حکمفرما
teem
U
فراوان بودن
luxuriant vegetation
U
گیاهان فراوان
abound with
U
فراوان داشتن
rife
U
فراوان عادی
rampant vegetation
U
گیاهان فراوان
overflowing
U
فراوان ریزش
abound in
U
فراوان داشتن
abundant element
U
عنصر فراوان
ample
U
فراوان مفصل
superrabundant
U
زیاد فراوان
amply
U
بطور فراوان
exuberate
U
فراوان بودن
it smells of the lamp
U
با زحمت فراوان
very
U
چندان فراوان
plenty of rain
U
باران فراوان
abundantly
U
بطور فراوان
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
copiously
U
فراوان زیاد مفصلا
superabound
U
زیاد فراوان بودن
shock head
U
دارای موی فراوان
to have plenty of time
U
وقت فراوان داشتن
grow rife
U
فراوان یا متداول شدن
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
a copious choice of food and drink
U
غذا و نوشیدنی فراوان
luxuriance
U
شکوه وجلال فراوان
knock oneself out
<idiom>
U
باعث تلاش فراوان
pervading
U
فراوان یا شایع بودن
pervades
U
فراوان یا شایع بودن
pervaded
U
فراوان یا شایع بودن
pervade
U
فراوان یا شایع بودن
here is bread in plenty
U
نان فراوان داریم
post haste
U
بسرعت شتاب فراوان
overabound
U
بیش از اندازه فراوان بودن
overlabour
U
با رنج فراوان انجام دادن
labor rich country
U
کشور با نیروی کار فراوان
luxuriating
U
فراوان شدن وفور یافتن
luxuriates
U
فراوان شدن وفور یافتن
slather
U
مقدار فراوان بیش ازاندازه
luxuriate
U
فراوان شدن وفور یافتن
luxuriated
U
فراوان شدن وفور یافتن
shock headed
U
انبوه گیسو دارای موی فراوان
it is a in terms
U
پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
Joyedevivre
U
لذت فراوان زندگی
[ریشه فرانسوی]
Ferdowsi is held in the greatest respect.
U
فردوسی مورد احترام فراوان است
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
U
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
Vistory was dearly bought .
U
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
jam session
U
اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
opened
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
Perspex
U
خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
opens
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
phenolic epoxy
U
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
plenty
U
بسیار
mickle or muckle
U
بسیار
desperate
U
بسیار بد
an abundance of
U
بسیار
mickle
U
بسیار
longeval
U
بسیار زی
oftentimes
U
بسیار
all-
U
بسیار
lashongs
U
بسیار
all
U
بسیار
many
U
بسیار
no end of
U
بسیار
muckle
U
بسیار
not a lettle
U
بسیار
multifarious
U
بسیار
detestable
U
بسیار بد
precious
U
بسیار
much
U
بسیار
far
U
بسیار
multiped
U
بسیار پا
multiplicity
U
بسیار
lot
U
بسیار
out and a way
U
بسیار
very
U
بسیار
sadly
U
بسیار بد
by far
U
بسیار
galore
U
بسیار
numerous
U
بسیار
sopping
U
بسیار
immortally
U
بسیار
far and away
U
بسیار
parlous
U
بسیار
powerfully
U
بسیار
sorely
U
بسیار
unco
U
بسیار
seldom
U
بسیار کم
so mush
U
بسیار
rotten
<adj.>
U
بسیار بد
lousy
<adj.>
U
بسیار بد
very little
U
بسیار کم
beastby
U
بسیار
awful
<adj.>
U
بسیار بد
overly
U
بسیار
awfully
U
بسیار
terrible
<adj.>
U
بسیار بد
clinking
U
بسیار
abundant
U
بسیار
thousand and one
U
بسیار
ever so
U
بسیار
too expensive
<adj.>
U
بسیار گران
multiform
U
بسیار شکل
overpriced
<adj.>
U
بسیار گران
be unable to say boo to a goose
U
بسیار ترسو
much pleased
U
بسیار خوشتود
well-to-do
<idiom>
U
بسیار ثروتمند
multisonant
U
بسیار صدا
multivincular
U
بسیار پیوند
e. use ful
U
بسیار سودمند
multisonous
U
بسیار صدا
multitudinously
U
با گروه بسیار
multidentate
U
بسیار دندان
hunky dory
U
بسیار خوب
the d. is in him
U
بسیار شروراست
meticulosity
U
دقت بسیار
many persons
U
مردمان بسیار
many books
U
کتابهای بسیار
polyphonous
U
بسیار صدا
ogygian
U
بسیار کهنه
inappreciable
U
نامحسوس بسیار کم
high strung
U
بسیار حساس
heavy poll
U
ارا بسیار
multangular
U
بسیار گوشه
much was said
U
بسیار چیزهاگفته شد
much rain
U
باران بسیار
gelid
U
بسیار سرد
hairline rule
U
خط بسیار نازک
heart break
U
اندوه بسیار
infernality
U
زشتی بسیار
thank you very much
U
بسیار ممنونم
high-pitched
U
بسیار شیبدار
low-rise
U
نه بسیار بلند
multi-millionaire
U
بسیار پولدار
polystome
U
جانور بسیار
polystomatous
U
جانور بسیار
multi-millionaire
U
بسیار ثروتمند
multi-millionaires
U
بسیار پولدار
multi-millionaires
U
بسیار ثروتمند
overly
U
بسیار گرانه
squeaky clean
U
بسیار تمیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com