English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (637 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lazes U تنبلی کردن
lazing U تنبلی کردن
laze U تنبلی کردن
lazed U تنبلی کردن
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
slothfulness U تنبلی
laches U تنبلی
sluggishness U تنبلی
oscitancy U تنبلی
oscitation U تنبلی
sloth U تنبلی
inertness U تنبلی
idless U تنبلی
lazily U به تنبلی
laziness U تنبلی
feather-bedding U مزد تنبلی
proof of laziness U دلیل تنبلی
proof of laziness U نشانه تنبلی
feather bedding U مزد تنبلی
lazy U درخورد تنبلی
laziest U درخورد تنبلی
lazier U درخورد تنبلی
inaction U بی حالی تنبلی
indolently U از روی تنبلی
indolence U تنبلی تن اسایی
alggardness U دیرجنبی تنبلی
it is an indication of lazines U نشانه تنبلی است
idleness U بیکاری تنبلی بطالت
idlesse U بیکاری تنبلی بطالت
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
move U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
dart U بسرعت حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
underway U در حال حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
slugs U مثل حلزون حرکت کردن
slugged U مثل حلزون حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
departs U روانه شدن حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
departing U روانه شدن حرکت کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
depart U روانه شدن حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
slug U مثل حلزون حرکت کردن
to flounce U حرکت تند و ناگهانی کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
To move backwards and forwards. U عقب وجلو حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
lomomote U از جایی بجایی حرکت کردن
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com