Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stencil
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciled
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stenciling
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilled
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencilling
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
stencils
U
با الگو نقشه روی انداختن استنسیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stencilled
U
استنسیل
stenciling
U
استنسیل
stencils
U
استنسیل
stencilling
U
استنسیل
stenciled
U
استنسیل
stencil
U
استنسیل
stenciled
U
استنسیل کردن
stencil
U
استنسیل کردن
stenciling
U
استنسیل کردن
stencils
U
استنسیل کردن
stencilled
U
استنسیل کردن
stencilling
U
استنسیل کردن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
mimeograph
U
تکثیر کردن استنسیل
stenciller
U
تهیه کننده استنسیل
stencilize
U
تبدیل به استنسیل کردن
stenciler
U
تهیه کننده استنسیل
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
stencil paper
U
کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
modelled
U
الگو
model
U
الگو
models
U
الگو
modeled
U
الگو
standard
U
الگو
standards
U
الگو
texture
U
الگو
textures
U
الگو
schemata
U
الگو
alignment chart
U
الگو
molded
U
الگو
templates
U
الگو
template
U
الگو
paradigms
U
الگو
paradigm
U
الگو
schema
U
الگو
patterns
U
الگو
molds
U
الگو
pattern
U
الگو
nomogram
U
الگو
mold
U
الگو
moulds
U
الگو
mould
U
الگو
moulded
U
الگو
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
pattern recognition
U
تشخیص الگو
archetypes
U
کهن الگو
pattern recognition
U
الگو شناسی
sample
U
الگو ازمون
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
sampled
U
الگو ازمون
types
U
گونه الگو
typed
U
گونه الگو
type
U
گونه الگو
stenciler
U
الگو ساز
stenciller
U
الگو ساز
masks
U
الگو سامان
archetype
U
کهن الگو
validation of a model
U
اعتبار یک الگو
mask
U
الگو سامان
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
pattern recognition
U
الگوشناسی شناسایی الگو
validation of a model
U
تحقق پذیری یک الگو
patterns
U
الگو صفات فردی
palette
U
جدول رنگ و الگو
palettes
U
جدول رنگ و الگو
strickle
U
الگو صاف کردن
patterns
U
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
U
الگو صفات فردی
pattern
U
بعنوان الگو بکاربردن
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
resemblance
U
[تداعی کردن طرح یا الگو]
schematic
U
الگو وار طرح کلی
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
paint
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
paints
U
رنگ و الگو برای پر کردن ناحیه
recognition
U
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
per
U
همان طور که در الگو نشان داده شده
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
scripts
U
ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
area
U
گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
areas
U
گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
wallpaper
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
wallpapers
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
area
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
desktop
U
الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
areas
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
let down
U
پایین انداختن انداختن
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
local
U
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
locals
U
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
prototypes
U
مدل پیش الگو پیش گونه
prototype
U
مدل پیش الگو پیش گونه
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
charted
U
نقشه
designs
U
نقشه
mounted map
U
نقشه
plot
U
نقشه
plots
U
نقشه
plotted
U
نقشه
draughtsmen
U
نقشه کش
draughtsman
U
نقشه کش
draftsmen
U
نقشه کش
drawing
U
نقشه
charting
U
نقشه
plan
U
نقشه
chart
U
نقشه
planless
U
بی نقشه
designer
U
نقشه کش
designers
U
نقشه کش
plotless
U
بی نقشه
design
U
نقشه
drawings
U
نقشه
plat
U
نقشه
plans
U
نقشه کف
charts
U
نقشه
plans
U
نقشه
plan
U
نقشه کف
plan view
U
نقشه کف
visual aid
U
نقشه
cartographer
U
نقشه کش
program
U
نقشه
tracer
U
نقشه کش
map
U
نقشه
maps
U
نقشه
model
U
نقشه
modeled
U
نقشه
modelled
U
نقشه
programs
U
نقشه
cartograph
U
نقشه
project
U
نقشه
cartographers
U
نقشه کش
projected
U
نقشه
rambling
U
بی نقشه
projects
U
نقشه
draftsman
U
نقشه کش
models
U
نقشه
outlining
U
نقشه
outlines
U
نقشه
outlined
U
نقشه
schemed
U
نقشه
outline
U
نقشه
map maker
U
نقشه کش
schemes
U
نقشه
tracers
U
نقشه کش
scheme
U
نقشه
planners
U
نقشه کش
planner
U
نقشه کش
base map
U
نقشه مبنا
patterns
U
نقشه ساختن
abbazzo
U
طرح نقشه
ground plans
U
نقشه مسطحه
planning
U
نقشه کشی
strategic map
U
نقشه نظامی
ground plan
U
نقشه مسطحه
strategic plan
U
نقشه جنگ
cartography
U
نقشه کشی
cartography
U
نقشه نگاری
insets
U
نقشه فرعی
plots
U
گراف یا نقشه
base map
U
نقشه پایگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com