English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7963 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gantlope U باند برای دست دعوت به مارزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gantelope U باند برای دست دعوت به مبارزه
to bechon to a person to come U اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
course light U روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
approach schedule U برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
aggregates U کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregate U کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
to ask somebody out for dinner U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
fibre distributed data interface II U استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fiber U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre U که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
G. U استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
interband transition U انتقال باند- باند
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
summonsed U دعوت
summonsing U دعوت
invitation U دعوت
summonses U دعوت
summons U دعوت
summon U دعوت
summoned U دعوت
bidding U دعوت
invitations U دعوت
calling U دعوت
invitation to treat U دعوت به معامله
invitation to tender U دعوت به مزایده
challenge U دعوت بجنگ
invitatory U متضمن دعوت
invitation to tender U دعوت به مناقصه
challenged U دعوت بجنگ
challenges U دعوت بجنگ
to invite [to] U دعوت کردن [به]
callers U دعوت کننده
asks U دعوت کردن
asking U دعوت کردن
asked U دعوت کردن
convocator U دعوت کننده
conference call U دعوت به سخنرانی
letter of invitation U دعوت نامه
letter of invitation U رقعه دعوت
invitation to treat U دعوت به مذاکره
caller U دعوت کننده
convocate U دعوت کردن
ask U دعوت کردن
invite U دعوت کردن
invites U دعوت کردن
invited U دعوت کردن
unbidden U دعوت نشده
uninvited U دعوت نشده
to call in U دعوت کردن
boarding call U دعوت به بازدید
band U باند
bands U باند
band width U باند
defiance U دعوت به جنگ بی اعتنایی
invitee U شخص دعوت شده
I am invited tonight of all nights . U دعوت شدم آن هم امشب
tender notice U اگهی دعوت به مناقصه
to proffer an invitation U رسما دعوت کردن
frequency band U باند بسامد
Citizens' Band U باند شهروندان
p band U باند فرکانس
wideband U پهنای باند
strip U باند فرود
guard band U باند نگهبان
approach line U خط تقرب به باند
error band U باند خطا
waveband U باند موج
air strip U باند فرودگاه
wavebands U باند موج
runways U باند پرواز
wave band U باند موج
runway U باند پرواز
runway U باند فرودگاه
side band U باند کناری
photographic strip U باند عکاسی
band U باند بانداژ
side band U ساید باند
bands U باند بانداژ
approach route U مسیرفرود به باند
frequency band U باند فرکانس
runways U باند فرودگاه
airstrips U باند فرودگاه
Gate U ورودی به باند
energy band U باند انرژی
run way U باند فرود
k band U باند فرکانس
j band U باند فرکانس
interband U باند میانی
broad band U باند پهن
bandwidth U پهنای باند
band width U پهنای باند
broadband U پهن باند
x band U باند فرکانس
intermediate band U باند میانی
baseband U باند پایه
airstrip U باند فرودگاه
hachi maki U باند دور سر
landing strip U باند فرود
broad band U پهن باند
Citizens' Band U باند خصوصی
x band U باند- ایکس
strapping U باند پیچی
landing strips U باند فرود
to throw down the glove U بجنگ تن بتن دعوت کردن
gauntlets U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque). U باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
invite to tender U دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
to barge in U بدون دعوت وارد شدن
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
gauntlet U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
to fling down the gauntlet U بجنگ تن بتن دعوت کردن
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
memory bandwidth U پهنای باند حافظه
wideband channel U مجرای پهن باند
wideband channel U کانال پهن باند
narrowband U پهنای باند باریک
image band U باند فرکانس تصویر
air strip U باند فرود یاپرواز
frequency band compression U تراکم باند فرکانس
approach end U ابتدای باند فرود
broadband antenna U انتن با باند گسترده
broadband exchange U تعویض پهن باند
aperiodic antenna U انتن با باند گسترده
broadband amplifier U فزونساز باند گسترده
mine strip U باند مین گذاری
approach route U مسیر تقرب به باند
broadband channel U مجرای پهنای باند
broadband channel U کانال پهن باند
modulation handwidth U پهنای باند مدولاسیون
long wave band U باند موج بلند
frequency band width U پهنای باند فرکانس
landing mat U باند فرود اضطراری
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
bleeding U باند تداخل امواج
launching pad U باند پرتاب موشک
band switch U کلید تغییر باند
nominal bandwidth U پهنای باند نامی
launching pads U باند پرتاب موشک
to withdraw the invitation to an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
treat someone <idiom> U پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
I'd like to ask her out. U من دوست داشتم او [زن] را به بیرون دعوت کنم.
to disinvite somebody from an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour . U دعوت شما را با منت قبول می کنم
have over <idiom> U شخصی را به خانه خود دعوت کردن
overshooting U فرودسایشی هواپیما روی باند
input output bandwidth U پهنای باند ورودی- خروجی
approach time U زمان نزدیک شدن به باند
roll out U دویدن هواپیما روی باند
full beam spread U باند کامل روشن کننده
band pass filter circuit U مدار صافی باند پاس
impluse bandwith U پهنای باند ضربه جریان
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
interband recombination U ترکیب مجدد باند میانی
overshoot U فرودسایشی هواپیما روی باند
vestigial sideband transmission U پخش باند جانبی مانده
overshoots U فرودسایشی هواپیما روی باند
asymmetrical sideband transmission U پخش باند جانبی مانده
band change switch U کلید تغییر باند فرکانس
repondez s'il vous plait [RSVP] U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
gatecrasher U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
gatecrashers U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
please reply U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
pax britannica U اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
angle of departure U زاویه صعود هواپیما از روی باند
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies U حرکت هواپیماها روی باند فرود
turn off guidance U هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
landing strip U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
strip alert U اماده باش روی باند فرود
heliports U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
landing strips U باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
heliport U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
strap U باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
traffic control U کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
strip U نوار مین گذاری باند فرود موقتی
straps U باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
arresting barrier U چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
contact lights U چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
I fiddled afew invitation cards. U باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
baseband U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band U مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
aldis lmap U چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
in band signalling U ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
call to order U به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com