Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gantlope
U
باند برای دست دعوت به مارزه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gantelope
U
باند برای دست دعوت به مبارزه
to bechon to a person to come
U
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
raise a fuss
<idiom>
U
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
course light
U
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
approach schedule
U
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
aggregates
U
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregate
U
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
to ask somebody out for dinner
U
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
fibre distributed data interface II
U
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fiber
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
G.
U
استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
interband transition
U
انتقال باند- باند
control surface
U
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
summonsed
U
دعوت
summonsing
U
دعوت
invitation
U
دعوت
summonses
U
دعوت
summons
U
دعوت
summon
U
دعوت
summoned
U
دعوت
bidding
U
دعوت
invitations
U
دعوت
calling
U
دعوت
invitation to treat
U
دعوت به معامله
invitation to tender
U
دعوت به مزایده
challenge
U
دعوت بجنگ
invitatory
U
متضمن دعوت
invitation to tender
U
دعوت به مناقصه
challenged
U
دعوت بجنگ
challenges
U
دعوت بجنگ
to invite
[to]
U
دعوت کردن
[به]
callers
U
دعوت کننده
asks
U
دعوت کردن
asking
U
دعوت کردن
asked
U
دعوت کردن
convocator
U
دعوت کننده
conference call
U
دعوت به سخنرانی
letter of invitation
U
دعوت نامه
letter of invitation
U
رقعه دعوت
invitation to treat
U
دعوت به مذاکره
caller
U
دعوت کننده
convocate
U
دعوت کردن
ask
U
دعوت کردن
invite
U
دعوت کردن
invites
U
دعوت کردن
invited
U
دعوت کردن
unbidden
U
دعوت نشده
uninvited
U
دعوت نشده
to call in
U
دعوت کردن
boarding call
U
دعوت به بازدید
band
U
باند
bands
U
باند
band width
U
باند
defiance
U
دعوت به جنگ بی اعتنایی
invitee
U
شخص دعوت شده
I am invited tonight of all nights .
U
دعوت شدم آن هم امشب
tender notice
U
اگهی دعوت به مناقصه
to proffer an invitation
U
رسما دعوت کردن
frequency band
U
باند بسامد
Citizens' Band
U
باند شهروندان
p band
U
باند فرکانس
wideband
U
پهنای باند
strip
U
باند فرود
guard band
U
باند نگهبان
approach line
U
خط تقرب به باند
error band
U
باند خطا
waveband
U
باند موج
air strip
U
باند فرودگاه
wavebands
U
باند موج
runways
U
باند پرواز
wave band
U
باند موج
runway
U
باند پرواز
runway
U
باند فرودگاه
side band
U
باند کناری
photographic strip
U
باند عکاسی
band
U
باند بانداژ
side band
U
ساید باند
bands
U
باند بانداژ
approach route
U
مسیرفرود به باند
frequency band
U
باند فرکانس
runways
U
باند فرودگاه
airstrips
U
باند فرودگاه
Gate
U
ورودی به باند
energy band
U
باند انرژی
run way
U
باند فرود
k band
U
باند فرکانس
j band
U
باند فرکانس
interband
U
باند میانی
broad band
U
باند پهن
bandwidth
U
پهنای باند
band width
U
پهنای باند
broadband
U
پهن باند
x band
U
باند فرکانس
intermediate band
U
باند میانی
baseband
U
باند پایه
airstrip
U
باند فرودگاه
hachi maki
U
باند دور سر
landing strip
U
باند فرود
broad band
U
پهن باند
Citizens' Band
U
باند خصوصی
x band
U
باند- ایکس
strapping
U
باند پیچی
landing strips
U
باند فرود
to throw down the glove
U
بجنگ تن بتن دعوت کردن
gauntlets
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
U
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
invite to tender
U
دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
to barge in
U
بدون دعوت وارد شدن
to crash in
[to a party]
U
بدون دعوت وارد شدن
gauntlet
U
دستکش اهنی دعوت بمبارزه
to fling down the gauntlet
U
بجنگ تن بتن دعوت کردن
rain check
U
نوید یا قول دعوت بعدی
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
memory bandwidth
U
پهنای باند حافظه
wideband channel
U
مجرای پهن باند
wideband channel
U
کانال پهن باند
narrowband
U
پهنای باند باریک
image band
U
باند فرکانس تصویر
air strip
U
باند فرود یاپرواز
frequency band compression
U
تراکم باند فرکانس
approach end
U
ابتدای باند فرود
broadband antenna
U
انتن با باند گسترده
broadband exchange
U
تعویض پهن باند
aperiodic antenna
U
انتن با باند گسترده
broadband amplifier
U
فزونساز باند گسترده
mine strip
U
باند مین گذاری
approach route
U
مسیر تقرب به باند
broadband channel
U
مجرای پهنای باند
broadband channel
U
کانال پهن باند
modulation handwidth
U
پهنای باند مدولاسیون
long wave band
U
باند موج بلند
frequency band width
U
پهنای باند فرکانس
landing mat
U
باند فرود اضطراری
interband telegraphy
U
تلگراف باند میانی
bleeding
U
باند تداخل امواج
launching pad
U
باند پرتاب موشک
band switch
U
کلید تغییر باند
nominal bandwidth
U
پهنای باند نامی
launching pads
U
باند پرتاب موشک
to withdraw the invitation to an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
treat someone
<idiom>
U
پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
U
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
crash the gate
<idiom>
U
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
I'd like to ask her out.
U
من دوست داشتم او
[زن]
را به بیرون دعوت کنم.
to disinvite somebody from an event
U
دعوت
[نامه]
کسی به جشنی را پس گرفتن
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour .
U
دعوت شما را با منت قبول می کنم
have over
<idiom>
U
شخصی را به خانه خود دعوت کردن
overshooting
U
فرودسایشی هواپیما روی باند
input output bandwidth
U
پهنای باند ورودی- خروجی
approach time
U
زمان نزدیک شدن به باند
roll out
U
دویدن هواپیما روی باند
full beam spread
U
باند کامل روشن کننده
band pass filter circuit
U
مدار صافی باند پاس
impluse bandwith
U
پهنای باند ضربه جریان
intermediate frequency band filter
U
صافی باند فرکانس میانی
interband recombination
U
ترکیب مجدد باند میانی
overshoot
U
فرودسایشی هواپیما روی باند
vestigial sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
overshoots
U
فرودسایشی هواپیما روی باند
asymmetrical sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
band change switch
U
کلید تغییر باند فرکانس
repondez s'il vous plait
[RSVP]
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
gatecrasher
U
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
gatecrashers
U
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
please reply
U
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
pax britannica
U
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
angle of departure
U
زاویه صعود هواپیما از روی باند
taxi
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
turn off guidance
U
هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
landing strip
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
strip alert
U
اماده باش روی باند فرود
heliports
U
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
landing strips
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
taxiing
U
حرکت هواپیماها روی باند فرود
heliport
U
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
strap
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
traffic control
U
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
strip
U
نوار مین گذاری باند فرود موقتی
straps
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
arresting barrier
U
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
contact lights
U
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
master tournament
U
مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
I fiddled afew invitation cards.
U
باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
baseband
U
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
U
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
aldis lmap
U
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
in band signalling
U
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
base band
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband
U
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
call to order
U
به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com