Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
closed back
U
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offset wraps
U
تارهای مخالف
[لول باف]
lool
U
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
symmetric knot
U
گره ترکی
[گره نامتقارن]
[که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
short round
U
فشنگ لق یا اسیب دیده گلولهای که کوتاه خورده باشد
offset knots
U
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
struck
U
بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
back pressure
U
فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
ply yarn
U
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
filikli
U
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
warp patterning
U
طراحی با تار
[گاه با استفاده از تارهای رنگی و یا تارهای با ظرافت متفاوت از تار جهت بوجود آمدن جلوه های متفاوت در فرش استفاده می شود.]
discontinuous wefts
U
پودهای منقطع
[این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.]
pile
U
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
unsymmetrical
U
نامتقارن
asymmetric
U
نامتقارن
nonsymmetrical
U
نامتقارن
asymmetrical
U
نامتقارن
end brush
U
تارهای انتهایی
antisocial
U
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
asymmetrical distortion
U
اعوجاج نامتقارن
senneh knot
U
گره نامتقارن
dissymmetric substance
U
جسم نامتقارن
unsymmetric thrust
U
تراست نامتقارن
asymmetric knot
U
گره نامتقارن
Persian knot
U
گره نامتقارن
asymmetrical lift
U
برای نامتقارن
asymmetric
U
نامتقارن بی قرینه
cross-banded
U
[روکشی با تارهای عمود]
unbalanced line
U
سیم انتقال نامتقارن
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
ravel
U
شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
asymmetric digital subscriber line
[ADSL]
U
خط مشترک دیجیتال نامتقارن
[مخابرات ]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
glottis
U
دهانه حنجره فاصله بین تارهای صوتی
stadia points
U
تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
aphonia
U
فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
circumambient
U
گردنده بدور
that
U
اشاره بدور
curved weft
U
[انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
vertigo
U
دوار سر چرخش بدور
rotation
U
دوران گردش بدور
slue
U
بدور محورثابتی گشتن
orbs
U
بدور چیزی گشتن
rotational
U
دوران گردش بدور
orb
U
بدور چیزی گشتن
enwind
U
بدور چیزی پیچیدن
weaving shed
U
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
The earth moves round the sun .
U
زمین بدور خورشید می گردد
orb
U
بدور مدار معینی گشتن
Make a journey round the world.
U
بدور دنیا سفر کردن
orbs
U
بدور مدار معینی گشتن
coil
U
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
coiled
U
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
coils
U
بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
overcasting
U
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
swinge
U
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
endlessly
U
بی نهایت
extremity
U
نهایت
extremities
U
نهایت
fearfully
U
بی نهایت
an infinite
U
بی نهایت
an infinite quantity
U
بی نهایت
in the extreme
U
بی نهایت
excessively
U
بی نهایت
to a fault
U
بی نهایت
to infinity
U
تا نهایت
to an extreme
U
بی نهایت
omega
U
نهایت
extreme
U
نهایت
infintesimal
U
بی نهایت
to infinity
U
بی نهایت
infinity
U
بی نهایت
plaguily
U
بی نهایت
screamingly
U
بی نهایت
infinite
U
بی نهایت
beyond measure
U
بی نهایت
outrance
U
نهایت
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
lazy lines
U
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
galactic
U
بی نهایت بزرگ
sustainable energy
U
انرژی بی نهایت
infinitesimal
U
بی نهایت خرد
Without ( beyond , above ) price .
U
بی نهایت قیمتی
to the quick
U
بی نهایت سراسر
infinite quantity
U
مقدار بی نهایت
intolerable
U
تن در ندادنی بی نهایت
infinity
U
بی نهایت
[ریاضی]
breathlessly
U
با نهایت اشتیاق
infinitesimal
U
بی نهایت کوچک
frustum
U
جزء بی نهایت کوچک
perfection of savagery
U
نهایت وحشی گری
paraboloid
U
سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
bag of nerves
U
آدم بی نهایت عصبانی و نگران
bundle of nerves
U
آدم بی نهایت عصبانی و نگران
he did his utmost
U
نهایت کوشش را بعمل اوردن
nervous wreck
U
آدم بی نهایت عصبانی و نگران
It is dirt cheap . It is a give - away .
U
مفت است ( بی نهایت ارزان )
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
saris
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saree
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
sari
U
ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
Ravishingly beautiful .
U
مثل ماه شب چهارده ( بی نهایت زیبا )
use up every ounce of energy
U
نهایت تلاش خود را به کار بستن
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
distaff
U
التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
To go flat out . To make astupendous effort.
U
غیرت بخرج دادن ( نهایت تلاش را کردن )
I was petrified.
U
دود از کله ام بلند شد ( بی نهایت متعجب شدم )
multicast packet
U
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
S-twist
[S-spun]
U
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
one's light s
U
نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
vocal cords
U
تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
A problem is a chance for you to do your best.
U
مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
I was absolutely infuriated.
کارد میزدی خونم در نمی آمد
[بی نهایت عصبانی بودم]
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
burl
[nep]
U
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
Spanish knot
U
گره اسپانیایی
[این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
berber knot
U
گره مراکشی که بدور دو تار دو مرتبه گره می خورد
heliocentric
U
دارای مرکز در خورشید دوار بدور خورشید
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
it was eaten
U
خورده شد
irriguous
U
اب خورده
eaten
U
خورده
little
U
خورده
kaput
U
کاملا شک ست خورده
callous
U
پینه خورده
corrodible
U
خورده شدنی
kinky
U
پیچ خورده
turkeys
U
شکست خورده
turkey
U
شکست خورده
messy
U
بهم خورده
kinky
U
گره خورده
stickit
U
شکست خورده
maggoty
U
کرم خورده
corrosion
U
خورده شدن
carious
U
کرم خورده
mildewy
U
باد خورده
mussy
U
بهم خورده
crackly
U
چین خورده
conglomerates
U
به هم جوش خورده
thrawart
U
پیچ خورده
tetched
U
بهم خورده
teched
U
بهم خورده
puckery
U
چین خورده
symphsis
U
عضوجوش خورده
folded picture
U
تصویر تا خورده
fretted by rust
U
زنگ خورده
starveling
U
گرسنگی خورده
grubbier
U
کرم خورده
patsy
U
فریب خورده
grubbiest
U
کرم خورده
grubby
U
کرم خورده
failure
U
شکست خورده
failures
U
شکست خورده
hammer hard
U
چکش خورده
conglomerate
U
به هم جوش خورده
on oath
U
قسم خورده
crimpled
U
چوروک خورده
brushed
U
شانه خورده
jiggly
U
تکان خورده
stamped
U
تمبر خورده
indisposed
U
بهم خورده
writhen
U
تاب خورده
writhen
U
پیچ خورده
worm eaten
U
کرم خورده
crossed out
U
قلم خورده
vermiculate
U
کرم خورده
dehiscent
U
ترک خورده
underdogs
U
سگ شکست خورده
twisty
U
پیچ خورده
underdog
U
سگ شکست خورده
distempered
U
بهم خورده
engrained
U
پینه خورده
plicated
U
چین خورده
picked
U
کلنگ خورده
worm-eaten
U
کرم خورده
cancelled
U
قلم خورده
dislocated
U
بهم خورده
butt welded
U
از سر جوش خورده
cleft
U
ترک خورده
belly pinched
U
گرسنگی خورده
craven
U
شکست خورده
withered
U
چروک خورده
moth-eaten
U
بید خورده
clift
U
ترک خورده
moth eaten
U
بید خورده
clefts
U
ترک خورده
eaten
U
خورده شده
wound
U
پیچ خورده
aggresive
U
خورده شده
deluded
U
فریب خورده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com