Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (605 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frank
U
باطل کردن مصون ساختن
franked
U
باطل کردن مصون ساختن
franker
U
باطل کردن مصون ساختن
frankest
U
باطل کردن مصون ساختن
franking
U
باطل کردن مصون ساختن
franks
U
باطل کردن مصون ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
override
U
باطل کردن باطل ساختن
overrode
U
باطل کردن باطل ساختن
overridden
U
باطل کردن باطل ساختن
overrides
U
باطل کردن باطل ساختن
rescinding
U
باطل ساختن
rescind
U
باطل ساختن
rescinds
U
باطل ساختن
cancel
[booking, reservation]
U
باطل ساختن
countermand
U
باطل ساختن
falsify
U
دست بردن در باطل ساختن
falsifying
U
دست بردن در باطل ساختن
falsifies
U
دست بردن در باطل ساختن
falsified
U
دست بردن در باطل ساختن
void
U
باطل شدن باطل کردن
immunization
U
مصون کردن
mithridatize
U
از اثر زهر مصون کردن
immune
U
مصون کردن محفوظ کردن
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
an absurd notion
U
خیال باطل عقیده باطل
cancel
U
باطل کردن
disannul
U
باطل کردن
invalidated
U
باطل کردن
invalidate
U
باطل کردن
invalidates
U
باطل کردن
quash
U
باطل کردن
disnnul
U
باطل کردن
cancelling
U
باطل کردن
cancels
U
باطل کردن
to knock the bottom out of
U
باطل کردن
frustrates
U
باطل کردن
abrogate
باطل کردن
quashes
U
باطل کردن
quashed
U
باطل کردن
knock on the head
U
باطل کردن
frustrating
U
باطل کردن
nullify
U
باطل کردن
dispense
U
باطل کردن
dispensed
U
باطل کردن
nulify
U
باطل کردن
over rule
U
باطل کردن
annuls
U
باطل کردن
dispenses
U
باطل کردن
dispensing
U
باطل کردن
nullifies
U
باطل کردن
nullified
U
باطل کردن
frustrate
U
باطل کردن
abjure
U
باطل کردن
annulling
U
باطل کردن
abolish
U
باطل کردن
dissolve
U
باطل کردن
annulled
U
باطل کردن
elide
U
باطل کردن
remit
U
باطل کردن
strike out
U
باطل کردن
derogate
U
باطل کردن
nullifying
U
باطل کردن
revoke
U
باطل کردن
withdraw
U
باطل کردن
overridden
U
باطل کردن
undo
U
باطل کردن
override
U
باطل کردن
overrides
U
باطل کردن
overrode
U
باطل کردن
undoes
U
باطل کردن
annul
U
باطل کردن
daydream
U
خیال باطل کردن
void
U
بی ارزش باطل کردن
daydreamed
U
خیال باطل کردن
daydreams
U
خیال باطل کردن
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
daydreaming
U
خیال باطل کردن
to set a
U
اندازه گرفتن باطل کردن
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque).
U
باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
set aside
U
باطل کردن تخصیص دادن
postmarks
U
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
postmark
U
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
dispelled
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispel
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispels
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
dispelling
U
دفع کردن طلسم را باطل کردن
inviolate
U
مصون
immune
U
مصون
invioable
U
مصون
immundity
U
مصون
privileged
U
مصون
inviolable
U
مصون
infallible
U
مصون از خطا
inviolable
U
مصون ازتعرض
irrefrangible
U
نگفتنی مصون
inviolably
U
بطور مصون
sacred cows
U
شخص مصون از انتقاد
immune from disease
U
مصون از گرفتن ناخوشی
sacred cow
U
شخص مصون از انتقاد
cancel
U
باطل کردن اقاله کردن
cancels
U
باطل کردن اقاله کردن
invalid
U
علیل کردن باطل کردن
invalids
U
علیل کردن باطل کردن
aside
U
الغا کردن باطل کردن
asides
U
الغا کردن باطل کردن
abrogates
U
باطل کردن منسوخ کردن
cancelling
U
باطل کردن اقاله کردن
infallible
U
مصون از خطا منزه از گناه
inviolability
U
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
guinea pigs
U
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pig
U
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
dunnage
U
کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
preparing
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepare
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
To bear (put up) with somebody.
U
با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
engineered
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineer
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
engineers
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
prepares
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to lay it on thick
U
نصب کردن ساختن
get
U
مجاب کردن ساختن
gets
U
مجاب کردن ساختن
getting
U
مجاب کردن ساختن
to manufacture
[into]
U
ساختن
[درست کردن]
[به]
work up
U
ترکیب کردن ساختن
retards
U
کند ساختن معوق کردن
to cotton with each other
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
to cotton together
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
retarding
U
کند ساختن معوق کردن
assimilated
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
admired
U
متحیر کردن متعجب ساختن
assimilate
U
تلفیق کردن همانند ساختن
entombs
U
دفن کردن مقبره ساختن
illuminating
U
درخشان ساختن زرنما کردن
admires
U
متحیر کردن متعجب ساختن
illuminates
U
درخشان ساختن زرنما کردن
illuminate
U
درخشان ساختن زرنما کردن
redargue
U
متهم ساختن تکذیب کردن
retard
U
کند ساختن معوق کردن
entomb
U
دفن کردن مقبره ساختن
assimilate
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
entombed
U
دفن کردن مقبره ساختن
entombing
U
دفن کردن مقبره ساختن
surprize
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
detects
U
کشف کردن نمایان ساختن
highlighting
U
روشن ساختن مشخص کردن
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
destroy
U
ویران کردن نابود ساختن
fraternised
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternises
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternising
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternize
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternized
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternizes
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternizing
U
برادری کردن متفق ساختن
destroying
U
ویران کردن نابود ساختن
attracted
U
جذب کردن مجذوب ساختن
destroys
U
ویران کردن نابود ساختن
lane
U
کوچه ساختن منشعب کردن
detecting
U
کشف کردن نمایان ساختن
spellbind
U
مجذوب کردن مفتون ساختن
inculcating
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcates
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcated
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcate
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
surprise
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
surprises
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
indicate
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicated
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicates
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
attract
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attracting
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attracts
U
جذب کردن مجذوب ساختن
detect
U
کشف کردن نمایان ساختن
tepefy
U
ولرم کردن ملول ساختن
detected
U
کشف کردن نمایان ساختن
lanes
U
کوچه ساختن منشعب کردن
subdue
U
مقهور ساختن رام کردن
localising
U
محلی کردن موضعی ساختن
localises
U
محلی کردن موضعی ساختن
serializing
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializes
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialized
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialize
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialising
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialises
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialised
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
please
U
خشنود ساختن کیف کردن
assimilating
U
تلفیق کردن همانند ساختن
pleases
U
خشنود ساختن کیف کردن
assimilating
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilates
U
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilates
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
localize
U
محلی کردن موضعی ساختن
localizes
U
محلی کردن موضعی ساختن
subdues
U
مقهور ساختن رام کردن
subduing
U
مقهور ساختن رام کردن
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
prepare
U
مهیا ساختن مجهز کردن
prepares
U
مهیا ساختن مجهز کردن
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com