English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the game is up U بازی باخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
Those who lose must step out. U هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
Other Matches
defeat U باخت
defeating U باخت
defeats U باخت
loss U باخت
defeated U باخت
gamble U برد و باخت
unbeatable U باخت ناپذیر
dump U باخت عمدی
gambles U برد و باخت
sudden death U ناگهان باخت
gambled U برد و باخت
win:i had twowins and onedefc U من دو بردداشتم و یک باخت
sudden-death U ناگهان باخت
tank U باخت عمدی
lemons U باخت عمدی
loss on points U باخت با امتیاز
lemon U باخت عمدی
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
upset U باخت رقیب محبوب
upsetting U باخت رقیب محبوب
upsets U باخت رقیب محبوب
defaults U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulting U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulted U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
default U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
what is the score U حساب برد و باخت چقدراست
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
sorehead U شخص کم فرفیت که در اثر باخت یا شکست عصبانی میشود
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
plays U بازی
falconine U بازی
grey hound U سگ بازی
openness U بازی
hopscotch U بازی لی لی
solitaires U تک بازی
gaming U بازی
partie U بازی
game U بازی
patulousness U بازی
slackness U بازی
watermanship U اب بازی
plain dealing U بازی
solitaire U تک بازی
playing U بازی
action U بازی
actions U بازی
fun U بازی
clearance U بازی
play U بازی
homes U بازی
home U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
basic U بازی
dibasic U دو بازی
played U بازی
basics U بازی
ropery U طناب بازی
mountebankery U چاچول بازی
legerdemain U حقه بازی
mountebankery U زبان بازی
let us play U بازی کنیم
red tapery U قرطاس بازی
fences U شمشیر بازی
played U بازی کردن
lusory U بازی کن خنده کن
misplay U بازی اشتباه
fence U شمشیر بازی
passive play U بازی غیرفعال
middle game U وسط بازی
malversation U دغل بازی
knuckle bone U قاب بازی
toy U بازی کردن
ingenuousness U راست بازی
plaything U اسباب بازی
indirection U دغل بازی
playthings U اسباب بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
toy U اسباب بازی
stoppage of the game U توقف بازی
rope dancing U ریسمان بازی
surf riding U موج بازی
paraphrased U بازی با الفاظ
toys U اسباب بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
rope dancing U بند بازی
paraphrasing U بازی با الفاظ
paraphrases U بازی با الفاظ
jugglery U شعبده بازی
job stick U دسته بازی
inning U یک دوره بازی
stock jobbery U سفته بازی
stock jobbing U سفته بازی
toys U بازی کردن
on side U پایان بازی
off hand game U بازی غیررسمی
pugilism U بوکس بازی
playing the board U بازی بر صفحه
pyrotechnic display U اتش بازی
playing court U زمین بازی
playact U رل بازی کردن
play therapy U بازی درمانی
play away U به بازی گذراندن
twiddle U بازی کردن
puppet show U خیمه شب بازی
twiddled U بازی کردن
playing the board U بازی فی نفسه
playing the man U بازی با حریف
puppetry U خیمه شب بازی
puppetry U عروسک بازی
priestcraft U کشیش بازی
shell game U گردو بازی
popery U پاپ بازی
sheep's eyes U نظر بازی
playing time U مدت بازی
playing the man U بازی روانی
footballs U بازی فوتبال
twiddles U بازی کردن
football U بازی فوتبال
quackery U حقه بازی
quiot U لیس بازی
papistry U پاپ بازی
radial play U بازی عرضی
footballer U فوتبال بازی کن
radial play U بازی شعاعی
footballers U فوتبال بازی کن
open heartedness U راست بازی
sodomyh U بچه بازی
rink U میدان یخ بازی
rink U یخ بازی کردن
twiddling U بازی کردن
pedophilia U بچه بازی
pederosis U بچه بازی
pederasty or pae U بچه بازی
miscast U بد بازی کردن
pederasty U بچه بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
rinks U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
off hand game U بازی جنبی
cogs U حقه بازی
stanzas U بخشی از بازی
skiing U اسکی بازی
dib U تیله بازی
dib U قاپ بازی
skate U بازی تهاجمی
cunningly U به حیله بازی
skated U بازی تهاجمی
crampet game U بازی شطرنج
skates U بازی تهاجمی
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
conjury U شعبده بازی
computer game U بازی کامپیوتری
stanza U بخشی از بازی
chuck farthing U بازی شیریاخط
hustle U بازی هشیارانه
hustled U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
favoritism U پارتی بازی
cage U بازی بسکتبال
cages U بازی بسکتبال
rugby U بازی رگبی
factionalism U فرقه بازی
double dealing U حقه بازی
doll play U عروسک بازی
dibs U بازی نرد
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
cock fighting U خروس بازی
hawking U قوش بازی
bosh U حقه بازی
bonefire U اتش بازی
billiard U بازی بیلیارد
basket ball U یکجورتوپ بازی
basification U بازی شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com