Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
youth sports
U
بازیهای جوانان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
youth hostels
U
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
youth hostel
U
شبانه روزی جوانان مهمانسرای جوانان
olympics
U
بازیهای المپیک
field games
U
بازیهای میدانی
racket games
U
بازیهای راکتدار
computerized game playing
U
بازیهای کامپیوتری
asian games
U
بازیهای اسیایی
plympic games
U
بازیهای المپیک
net games
U
بازیهای توردار
court games
U
بازیهای محوطهای
games
U
بازیهای المپیک
tracked
U
زمین بازیهای میدانی
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
team tennis
U
بازیهای مختلف تنیس
pan american games
U
بازیهای ملتهای امریکایی
match
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
ball park
U
زمین بازیهای با توپ
matches
U
رویارویی بازیهای دو جانبه
tracks
U
زمین بازیهای میدانی
track
U
زمین بازیهای میدانی
winter olympic
U
بازیهای المپیک زمستانی
olympiad
U
جشنهای بازیهای المپیک
party politics
U
سیاست بازیهای حزبی
goal games
U
بازیهای دروازه دار
masters and misses
U
جوانان
youth
U
جوانان
yoth
U
جوانان
young people
U
جوانان
youths
U
جوانان
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
courtesy runner
U
بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
youth hostel
U
خوابگاه جوانان
the youth of the country
U
جوانان کشور
youth
U
جوانمرد جوانان
youths
U
جوانمرد جوانان
juvenile
U
ویژه نو جوانان
juveniles
U
ویژه نو جوانان
youths of puissance
U
جوانان توانا یا نیرومند
hell fire club
U
باشگاه جوانان بی پروا
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
There is no fault in young men having desires.
<proverb>
U
آرزو به جوانان عیب نیست .
small fry
<idiom>
U
شخص غیر مهم ،جوانان
YMCAs
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
YMCA
U
مخفف باشگاه جوانان مسیحی
jaycee
U
عضو اطاق بازرگانی جوانان
queen of
U
دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
gilded youth
U
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
borstals
U
دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
borstal
U
دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
In the nature of things, young people often rebel against their parents.
U
طبعا جوانان اغلب با پدر و مادر خود سرکشی می کنند. .
Gangs of youths went on the rampage through the inner city.
U
دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
groundhopper
[British English]
U
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
grand tour
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
grand tours
U
سفر وسیاحتی که جوانان اشراف زاده انگلیسی بعنوان قسمتی ازتعلیم وتربیت خود میکردند
roughhouse
U
بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
young saints Šold devils
U
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
farms
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
democratic comiteism
U
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com