Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
isothermal annealing
U
بازپخت هم دمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermal
U
دمایی
annealing
U
بازپخت
anneal
U
بازپخت
annacal
U
بازپخت
tempering
U
بازپخت
pot annealing
U
بازپخت
temperature saturation
U
اشباع دمایی
isothermal holding furnace
U
کوره هم دمایی
temperature correction
U
تصحیح دمایی
psychrometer
U
نمسنج دمایی
filament saturation
U
اشباع دمایی
thermoregulation
U
تنظیم دمایی
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
thermanesthesia
U
بی حسی دمایی
tempering cycle
U
دوره بازپخت
tempering furnace
U
کوره بازپخت
full annealing
U
بازپخت کامل
rankin temperature scale
U
اشل دمایی رانکین
temperature stress
U
تنش حرارتی یا دمایی
kelvin temperature scale
U
اشل دمایی کلوین
centigrade temperature scale
U
اشل دمایی سانتیگراد
blue anealing
U
بازپخت ابی رنگ
tempering temperature
U
درجه حرارت بازپخت
resistance to tempering
U
مقاوم در برابر بازپخت
tempered martensite
U
ماتنسیت بازپخت شده
temper hardening
U
سخت گردانی بازپخت
reaumur temperature scale
U
اشل دمایی در سیستم غیرمتریک
varite
U
مقاومتی با ضریب دمایی منفی
gas fired hardening tempering furnace
U
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
decalescence point
U
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
cloud point
U
دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
virtual temperature
U
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
reversal temperature
U
دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
braze welding
U
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
temper
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempers
U
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
temper brittleness
U
شکنندگی حالت سختی شکنندگی بازپخت
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com