English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 11 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
remanent U بازمانده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surviver U جاوید بازمانده
survivor U باقیمانده بازمانده
surviving dependent U فرد بازمانده
hinder U بازمانده کردن مانع شدن
snow bound U بازمانده از زفتن بواسطه برف
hinders U بازمانده کردن مانع شدن
hindering U بازمانده کردن مانع شدن
hindered U بازمانده کردن مانع شدن
benefits payable to surviving dependents U مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
downtime U پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com