Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to bar one from his action
U
بازداشتن کسی از کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contained
U
بازداشتن
stay
U
بازداشتن
detained
U
بازداشتن
detain
U
بازداشتن
overslaugh
U
بازداشتن
stayed
U
بازداشتن
impeded
U
بازداشتن
detains
U
بازداشتن
hinder
U
بازداشتن
contains
U
بازداشتن
proscribing
U
بازداشتن از
proscribes
U
بازداشتن از
contain
U
بازداشتن
deters
U
بازداشتن
detaining
U
بازداشتن
deterred
U
بازداشتن
hindered
U
بازداشتن
deter
U
بازداشتن
stow
U
بازداشتن
emcumber
U
بازداشتن
stowed
U
بازداشتن
stowing
U
بازداشتن
debars
U
بازداشتن
debarring
U
بازداشتن
debarred
U
بازداشتن
stows
U
بازداشتن
debar
U
بازداشتن
proscribed
U
بازداشتن از
preventing
U
بازداشتن
hindering
U
بازداشتن
interdict
U
بازداشتن
prevents
U
بازداشتن
hinders
U
بازداشتن
impede
U
بازداشتن
proscribe
U
بازداشتن از
to set back
U
بازداشتن
containment
U
بازداشتن
to keep back
U
بازداشتن
impedes
U
بازداشتن
prevent
U
بازداشتن
prevented
U
بازداشتن
to cop somebody
U
کسی را بازداشتن
suppressing
U
بازداشتن ازعملیات
suppresses
U
بازداشتن ازعملیات
becalmed
U
از پیشرفت بازداشتن
to keep open house
U
درخانه بازداشتن
becalming
U
از پیشرفت بازداشتن
chock
U
از حرکت بازداشتن
to keep up
U
ازتنزل بازداشتن
becalms
U
از پیشرفت بازداشتن
hampered
U
از کار بازداشتن
trig
U
از حرکت بازداشتن
skids
U
از سریدن بازداشتن
skidding
U
از سریدن بازداشتن
skidded
U
از سریدن بازداشتن
skid
U
از سریدن بازداشتن
pin down
<idiom>
U
از حرکت بازداشتن
hampering
U
از کار بازداشتن
hampers
U
از کار بازداشتن
becalm
U
از پیشرفت بازداشتن
suppress
U
بازداشتن ازعملیات
hamper
U
از کار بازداشتن
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
arrested
U
توقیف کردن بازداشتن
forbid
U
منع کردن بازداشتن
forbids
U
منع کردن بازداشتن
arrest
U
توقیف کردن بازداشتن
bars
U
بازداشتن ممنوع کردن
arrests
U
توقیف کردن بازداشتن
block
U
مانع شدن از بازداشتن
bar
U
بازداشتن ممنوع کردن
blocked
U
مانع شدن از بازداشتن
to exelude any one from the p
U
کسیرا ازرای بازداشتن
inoxidize
U
از زنگ زدن بازداشتن
blocs
U
مانع شدن از بازداشتن
keep
U
توقیف کردن بازداشتن
keeps
U
توقیف کردن بازداشتن
dissuade
U
منصرف کردن بازداشتن
dissuaded
U
منصرف کردن بازداشتن
blocks
U
مانع شدن از بازداشتن
dissuading
U
منصرف کردن بازداشتن
dissuades
U
منصرف کردن بازداشتن
bloc
U
مانع شدن از بازداشتن
choking
U
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
stalling
U
به اخور بستن از حرکت بازداشتن
baffle
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
stall
U
به اخور بستن از حرکت بازداشتن
injunctive
U
وابسته به نهی و بازداشتن تاکیدی
baffled
U
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
withold
U
دریغ داشتن مضایقه کردن بازداشتن
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics
U
موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery
U
سرب کاری کارخانه سرب کاری
effective
U
کاری
impotence
U
کاری
under employment
U
کم کاری
plasterwork
U
گچ کاری
electroplating
U
اب کاری
hypofunction
U
کم کاری
slobbery
U
تف کاری
malfunctions
U
کژ کاری
malfunctioned
U
کژ کاری
active
U
کاری
intent on doing anything
U
کاری
plastering
U
گچ کاری
impotency
U
کاری
curry powders
U
کاری
malfunction
U
کژ کاری
curry powder
U
کاری
curries
U
کاری
parget
U
گچ کاری
curry
U
کاری
inaction
U
بی کاری
feckful
U
کاری
currie
U
کاری
flower piece
U
گل کاری
factorage
U
حق العمل کاری
fal lal
U
ریزه کاری
fairing
U
صیقل کاری
galvanization
U
رویینه کاری
hole punching
U
منگنه کاری
scabbing
U
تیشه کاری
figuration
U
شیرین کاری
it is a soft snap
U
کاری ندارد
knurled tool
U
ابزار اج کاری
insagacity
U
ندانم کاری
ingraving
U
کنده کاری
fiendishness
U
تبه کاری
habitual way of doing anything
U
کردن کاری
fretwork
U
منبت کاری
graving
U
کنده کاری
glyptics
U
کنده کاری
folding press
U
پرس خم کاری
hours of business
U
ساعتهای کاری
hunkerism
U
محافظه کاری
folding machine
U
دستگاه خم کاری
flagitiousness
U
تبه کاری
finishing touches
U
دست کاری
hydrotreating
U
هیدروژن کاری
hypothyroidism
U
کم کاری تیروئید
i will see sbout it
U
یک کاری می کنم
workbench
U
محیط کاری
brickwork
U
سفت کاری
glazing
U
شیشه کاری
elegance
U
ریزه کاری
extravagantly
U
با افراط کاری
plumbing
U
سرب کاری
acting
U
فعال کاری
squalor
U
کثافت کاری
mining
U
معدن کاری
decoration
U
زینت کاری
decorations
U
زینت کاری
misconduct
U
خلاف کاری
acrography
U
گچ کاری برجسته
amalgamating
U
ملغمه کاری
amalgamates
U
ملغمه کاری
amalgamated
U
ملغمه کاری
workbenches
U
محیط کاری
punching
U
منگنه کاری
workstation
U
ایستگاه کاری
workstations
U
ایستگاه کاری
compounding
U
امیزه کاری
farming
U
اجاره کاری
joinery
U
نازک کاری
welding
U
جوش کاری
lubrication
U
روغن کاری
drilling
U
مته کاری
forging
U
چکش کاری
smelting
U
ذوب کاری
forming
U
فرم کاری
amalgamate
U
ملغمه کاری
active cell
U
خانه کاری
an active man
U
مرد کاری
an active remedy
U
درمان کاری
compulsiveness
U
مکرر کاری
conservativeness
U
محافظه کاری
contouring operation
U
فرم کاری
contrasuggestibility
U
وارون کاری
cotton plantation
U
پنبه کاری
counterattack
U
بدل کاری
crypianalysis
U
پنهان کاری
cutting off
U
برش کاری
d. touch
U
نازک کاری
delicacy of touch
U
ریزه کاری
disguised underemployment
U
کم کاری پنهان
discreetness
U
احتیاط کاری
discreetnss
U
احتیاط کاری
drilling work
U
مته کاری
chromium plating
U
اب کرم کاری
cementation
U
سیمان کاری
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com