English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to chant a horse U بازبان بازی یاتعریف اسبی رافروختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
hard sell <idiom> U باپشتکاروسعی چیزی رافروختن
falconers U بازبان
falconer U بازبان
lap n U بازبان خوری
cunnilinctus U تحریک مهبل وچوچوله بازبان ودهان
cunnilingus U تحریک مهبل وچوچوله بازبان ودهان
kelpie U جن اسبی
equine U اسبی
kelpy U جن اسبی
horsey U اسبی
horsecar U واگن اسبی
horse car U واگن اسبی
horseshoe magnet U اهنربای نعل اسبی
ponytails U ارایش دم اسبی گیسو
ponytail U ارایش دم اسبی گیسو
horseshoe shaped section U مقطع نعل اسبی
prancer U اسبی که روی دو پا بلندمیشود
to ride on a horse U روی اسبی سوارشدن
horsehead nebula U ابری کله اسبی
horse U اسبی وابسته به اسب
to ride on a horse U اسبی را سوار شدن
dragon U گردان سوار اسبی
dragons U گردان سوار اسبی
maiden U اسبی که هنوز برنده نشده
highweight U اسبی که زیادترین وزن راگرفته
maidens U اسبی که هنوز برنده نشده
to put money on a horse U روی اسبی گرو بستن
tramway U واگن راه اهن برقی یا اسبی
daisy cutter U اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
stealer U اسبی که بطور غیرمنتظره پیروز شده
to p a vehicle or horse U جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
limulus U خرچنگ نعل اسبی وبزرگ سواحل امریکا
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
also eligible U اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
albanega U [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
sleeper U میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
sleepers U میلهای در بولینگ که پشت میله دیگر مانده اسبی که پس از چندبار ناکامی پیروزمیشود
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
greenest U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green U چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
butterfly saddle rug U قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
hobbledehoy U کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
openness U بازی
hopscotch U بازی لی لی
plain dealing U بازی
game U بازی
gaming U بازی
actions U بازی
action U بازی
falconine U بازی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
sportiveŠetc U بازی کن
watermanship U اب بازی
fun U بازی
grey hound U سگ بازی
dibasic U دو بازی
plays U بازی
basic U بازی
basics U بازی
slackness U بازی
playing U بازی
patulousness U بازی
partie U بازی
play U بازی
homes U بازی
home U بازی
played U بازی
clearance U بازی
chuck farthing U بازی شیریاخط
football U بازی فوتبال
rugby U بازی رگبی
hustle U بازی هشیارانه
rinks U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
factionalism U فرقه بازی
cogs U حقه بازی
rink U یخ بازی کردن
twiddle U بازی کردن
rink U میدان یخ بازی
cog U حقه بازی
the game is up U بازی باخت
sand lot U بازی غیررسمی
play-acts U بازی کردن
footballs U بازی فوتبال
computer game U بازی کامپیوتری
closed game U بازی بسته
play-acting U تو بازی رفتن
play-acting U بازی کردن
hustles U بازی هشیارانه
hustling U بازی هشیارانه
the social evil U جنده بازی
winners U برنده بازی
cock fighting U خروس بازی
cage U بازی بسکتبال
play-acted U تو بازی رفتن
conjury U شعبده بازی
play-acts U تو بازی رفتن
cages U بازی بسکتبال
winner U برنده بازی
crampet game U بازی شطرنج
hustled U بازی هشیارانه
cunningly U به حیله بازی
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
free handedness U دست بازی
video game U بازی دیدنی
swordplay U فن شمشیر بازی
play on words <idiom> U بازی با کلمات
skates U بازی تهاجمی
field of play U زمین بازی
toy U اسباب بازی
toy U بازی کردن
toys U اسباب بازی
toys U بازی کردن
favoritism U پارتی بازی
first hand U نخستین بازی کن
fitting clearance U بازی مناسب
rope dancing U ریسمان بازی
hawking U قوش بازی
sharp practice U حقه بازی
ropery U طناب بازی
four handed game U بازی چهارنفره
fornication U جنده بازی
badminton U بازی بدمینتون
video games U بازی دیدنی
flimflam U حقه بازی
skated U بازی تهاجمی
to keep score U بازی رانگاهداشتن
skate U بازی تهاجمی
stanzas U بخشی از بازی
dib U قاپ بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
paraphrased U بازی با الفاظ
paraphrases U بازی با الفاظ
paraphrasing U بازی با الفاظ
dangerous play U بازی خطرناک
stanza U بخشی از بازی
power games U بازی قدرتی
power game U بازی قدرتی
dib U تیله بازی
skiing U اسکی بازی
sheep's eyes U نظر بازی
shell game U گردو بازی
three knights' game U بازی سه اسب
playground U زمین بازی
playgrounds U زمین بازی
miscast U بد بازی کردن
to make a goal U یک بازی بردن
double dealing U حقه بازی
doll play U عروسک بازی
dibs U بازی نرد
playfully U با خنده و بازی
play-acted U بازی کردن
tooth clearance U بازی دندانه
agiotage U سفته بازی
surf riding U موج بازی
skating U اسکیت بازی
paperwork U کاغذ بازی
firework آتش بازی
fireworks U اتش بازی
bonfire U اتش بازی
bonfires U اتش بازی
actuble U بازی کردن
bandied U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
stoppage of the game U توقف بازی
basicity U قدرت بازی
stock jobbery U سفته بازی
basic salt U نمک بازی
basic dye U رنگینه بازی
stock jobbing U سفته بازی
bandying U چوگان بازی کچ
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
bandy U چوگان بازی کچ
wargaming U بازی جنگ
gaming U قمار بازی
active sodomy U بچه بازی
charade U نوعی بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com