English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wage market U بازار دستمزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fair U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairest U بازار مکاره هفته بازار عادلانه
market failure U شکست بازار نارسائی بازار
market value U در بازار قیمت بازار
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
wages U دستمزد
waging U دستمزد
salaries U دستمزد
stipends U دستمزد
factor payments U دستمزد
feoff U دستمزد
rapine U دستمزد
paying U دستمزد
pay U دستمزد
pays U دستمزد
stipend U دستمزد
salary U دستمزد
wage U دستمزد
waged U دستمزد
wage ceiling U سقف دستمزد
wage ceiling U حداکثر دستمزد
wage compution day U دستمزد ساعتی
wage constraint U محدودیت دستمزد
wage control U کنترل دستمزد
wage costs U مخارج دستمزد
rate of wage U نرخ دستمزد
wage agreement U قرارداد دستمزد
minimum wage U حداقل دستمزد
cash-wage U دستمزد نقدی
direct labour U دستمزد مستقیم
daily pay U دستمزد روزانه
base wage rate U حداقل دستمزد
annual wage U دستمزد سالانه
fee U مزد دستمزد
wage cuts U کاهش دستمزد
wage determination U تعیین دستمزد
payroll U سیاهه دستمزد
wage standard U دستمزد استانده
wage stabilization U ثبات دستمزد
wage policy U سیاست دستمزد
wage rate U نرخ دستمزد
wage funds U مایه دستمزد
wage funds U وجوه دستمزد
wage index U شاخص دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
wage differentials U اختلاف در دستمزد
market economy U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies U اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
indirect labour U هزینه دستمزد غیرمستقیم
wage system U نظام پرداخت دستمزد
raise U بالا بردن دستمزد
raises U بالا بردن دستمزد
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
The wages wI'll be raised. U دستمزد ها بالاخواهند رفت
wage income U درامد بشکل دستمزد
wage bargain U چانه زنی دستمزد
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
wage flexibility U انعطاف پذیری دستمزد
practice fee U دستمزد [مثال ویزیت دکتر]
primage U دستمزد بار زدن کشتی
mandate U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
mart U بازار
the mareet was weak U بازار
cloth-hall U بازار
agora U بازار
shopping center U بازار
trone U بازار
marketed U بازار
markets U بازار
bazaars U بازار
market place U بازار
market places U بازار
market U بازار
bazaar U بازار
loan market U بازار وام
imperfect market U بازار ناقص
market equilibrium U تعادل بازار
market appraisal U سنجش بازار
market demand U تقاضای بازار
the market is dull U بازار کساداست
spot market U بازار نقدی
labor market U بازار کار
sale U بازار فروش
marketing U بازار یابی
outlets U بازار فروش
open market U بازار باز
exchange market U بازار اسعار
glut U پر کردن بازار
fair market U هفته بازار
fair market U بازار مکاره
falling market U بازار رو به زوال
foreign exchange market U بازار ارز
foreign market U بازار خارج
free market U بازار ازاد
free markets U بازار ازاد
Common Market U بازار مشترک
outlet U بازار فروش
gold market U بازار طلا
historical cost U قیمت بازار
home market U بازار داخلی
open market U بازار ازاد
market failure U ناتوانی بازار
perfect market U بازار کامل
market review U بررسی بازار
market survey U بررسی بازار
market structure U بنیان بازار
market risk U خطر بازار
market segmentation U تقسیم بازار
market segmentation U تجزیه بازار
market share U سهم بازار
market structure U ساخت بازار
market system U نظام بازار
market trends U روندهای بازار
market trust U بازار انحصاری
market value U قیمت بازار
marketplace U بازار گاه
oil market U بازار نفت
narrow market U بازار محدود
market prices U قیمتهای بازار
market price U قیمت بازار
market forces U نیروهای بازار
sharing the market U تقسیم بازار
market economies U اقتصاد بازار
market functions U وفائف بازار
seller's market U بازار فروشنده
market imperfection U نقص بازار
sales area U بازار فروش
market leader U پیشقدم در بازار
market leader U پیشرو بازار
market economy U اقتصاد بازار
market opportunity U فرصت بازار
market oriented U در جهت بازار
market overt U بازار اشکار
market research U بررسی بازار
market penetration U نفوذ به بازار
market freedom U ازادی بازار
black markets U بازار سیاه
money markets U بازار پول
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
money market U بازار پول
county fair U بازار روز
carpet market U بازار فرش
bearish market U بازار رو به افول
supermarkets U ابر بازار
bourse U بازار سهام
black market U بازار سیاه
emporiums U بازار بزرگ
financial market U بازار مالی
gluts U پر کردن بازار
emporia U بازار بزرگ
emporium U بازار بزرگ
brand leader U پیشرو در بازار
aggregate market supply U عرضه کل بازار
tenors U بازار سلف
market mechanism U مکانیسم بازار
EEC U بازار مشترک
county fair U بازار مکاره
widening of market U گسترش بازار
credit market U بازار اعتباری
dead market U بازار کساد
dead market U بازار کم فروش
slump U کسادی بازار
slumped U کسادی بازار
slumping U کسادی بازار
domestic market U بازار داخلی
slumps U کسادی بازار
tenor U بازار سلف
download U بازار کارافتاده
competitions U بازار ازاد
competition U بازار ازاد
bullion market U بازار شمش
supermarket U ابر بازار
mart U بازار مالی
bullish market U بازار احتکاری
bullish market U بازار رو به رونق
buyer's market U بازار خرید
buyers market U بازار خرید
capital market U بازار سرمایه
commodity market U بازار کالا
open market operations U عملیات بازار ازاد
securities market U بازار اوراق بهادار
open market rate U نرخ بازار ازاد
open purchase U خرید از بازار ازاد
open market price U قیمت بازار ازاد
to place on the market U به بازار عرضه کردن
the market is dull U بازار راکد است
spot market U بازار معاملات نقدی
launching U جا انداختن کالا در بازار
soft market U بازار با تقاضای خوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com