English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
load and go U بار کنش و اجراء
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
performance U اجراء
performances U اجراء
applicable U قابل اجراء
enforceable U قابل اجراء
histrionics U اجراء نمایش فاهرسازی
implement U اسباب اجراء
implement U اجراء کردن تکمیل کردن
implemented U اسباب اجراء
implemented U اجراء کردن تکمیل کردن
implementing U اسباب اجراء
implementing U اجراء کردن تکمیل کردن
implements U اسباب اجراء
implements U اجراء کردن تکمیل کردن
impracticable U اجراء نشدنی
apparitor U چاووش مامور اجراء
applicability U قابلیت اجراء
applicatory U قابل اجراء
fulfillment U اجراء
infeasible U غیر عملی اجراء نشدنی
ministration U اجراء
purview U قلمرو اجراء چشم رس
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com