English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A big load was taken off my back. U بار سنگینی از دوشم برداشته شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
removable U برداشته شدنی
irremovable U برداشته نشدنی ثابت
warped surface U سطح تاب برداشته
He wants to bite off more than he can chew. U لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
the murder is out U پرده از روی کار برداشته شد
removability U ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
phototype U کلیشهای که از عکس برداشته شده است
bound barrel U لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
atrip U لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
the fish smacks of the tin U ماهی بوی حلبی را برداشته است
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
irremovability U حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
chip off the old block <idiom> U (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
weightiness U سنگینی
ponderosity U سنگینی
gravitas U سنگینی
demureness U سنگینی
graveness U سنگینی
heaviness U به سنگینی
ponderance U سنگینی
ponderousness U سنگینی
massiness U سنگینی
ponderously U سنگینی
heavily U به سنگینی
weight U سنگینی
slowness U سنگینی
gravity U سنگینی
gravitation U سنگینی
An investigation has already been instigated. U قدم اول برای بررسی پیش از این برداشته شده بود .
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
lethargy U سنگینی رخوت
deadweight U سنگینی وزن
queasiness U سنگینی خوراک
traffic density U سنگینی شد امد
specific weight U سنگینی ویژه
a hefty bill U صورتحساب سنگینی
overweight U سنگینی زیاد
overweight U سنگینی کردن
hypacusia U سنگینی گوش
hypacousia U سنگینی گوش
avoirdupois U سنگینی وزن
drowsihead U سنگینی خواب
absolute gravity U سنگینی مطلق
access panel U پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
lbs U سنگینی مسکوکات راسنجیدن
drowsiness U کسالت یا سنگینی خواب
lb U سنگینی مسکوکات راسنجیدن
mass of maneuver U سنگینی حرکات یکان
barology U علم ثقل یا سنگینی
profoundness U سنگینی رسوخ یا نفوذزیاد
absolute specific gravity U سنگینی ویژه مطلق
There was a heavy fall of snow (snow-fall). U برف سنگینی بارید
e f t a (european free trade association U فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
Lead is a heavy metal. U سرب فلز سنگینی بارید
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
The crime lies heavily on his conscience. U جنایت اش بار سنگینی بر وجدان اواست
hhhزينhhh hhhaaaي سن?يني رaaaمتحمل شدن U هزینه های سنگینی رامتحمل شدن
it pulls its weight U نسبت به سنگینی خودش خوب می کشد
drag U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
to weigh down U سنگینی کردن بر پایین اوردن شکسته شدن
drags U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
ballast U سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
port a punch card U علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
metamer U جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
aweigh U تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
ballast U هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com