English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
dividing U تقسیم بندی
line graduation U تقسیم بندی خط
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
lot U تقسیم بندی کردن
graduates U تقسیم بندی کردن
time slicing U تقسیم بندی زمانی
graduate U تقسیم بندی کردن
dial graduation U تقسیم بندی درجهای
graduating U تقسیم بندی کردن
splitting a window U تقسیم بندی پنجره
degree gradution U تقسیم بندی درجهای
amorphous U بدون تقسیم بندی
break down U تقسیم بندی کردن
compartmentation U تقسیم بندی کردن
packages U بسته بندی
packing U بسته بندی
cover U بسته بندی
packaged U بسته بندی
dunnage U بسته بندی
covers U بسته بندی
coverings U بسته بندی
packaging U بسته بندی
package U بسته بندی
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
split window U پنجره تقسیم بندی شده
split-screen U صفحه تقسیم بندی شده
split screen U صفحه تقسیم بندی شده
packing list U فهرست بسته بندی
stripping U بسته بندی کردن
packing U بسته بندی کردن
packaging cost U هزینه بسته بندی
packets U بسته بندی کردن
wisps U بسته بقچه بندی
put-up U بسته بندی کردن
pre packing U بسته بندی از قبل
pack U بسته بندی کردن
palletized U بسته بندی شده
packs U بسته بندی کردن
wisp U بسته بقچه بندی
packet U بسته بندی کردن
trade pack U بسته بندی تجاری
packing note U گواهی بسته بندی
parceling U بسته بندی کردن
packing note U فهرست بسته بندی
packing list U صورت بسته بندی
parcel U بسته بندی کردن
packing density U تراکم بسته بندی
package holiday U مسافرت بسته بندی
wrap U بسته بندی کردن
wraps U بسته بندی کردن
packed U بسته بندی شده
case numbers U شماره بسته بندی
export packing U بسته بندی صادراتی
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
package tour U مسافرت بسته بندی
parcels U بسته بندی کردن
put up U بسته بندی کردن
straws U پوشال بسته بندی
straw U پوشال بسته بندی
nosology U مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
eutherian U مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
contents note U فهرست محتوای بسته بندی
expendable packing U بسته بندی یکبار مصرف
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
packaged U قوطی بسته بندی کردن
package U قوطی بسته بندی کردن
locker paper U کاغذ بسته بندی اغذیه
wrapper U بسته بندی کاغذ روپوش
shipping marks U علامتهای روی بسته بندی
impaction U بهم فشردگی بسته بندی
packinghouse U محل بسته بندی اجناس
packingplant U محل بسته بندی اجناس
wrappers U بسته بندی کاغذ روپوش
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
food packet U جیره بسته بندی شده
packages U قوطی بسته بندی کردن
break bulk cargo U محموله بسته بندی شده
loose issue U تدارکات خارج شده از بسته بندی
case marks U علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
docketed U لیست محتوای بسته بندی برچسب
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
wrapper U لفاف بسته بندی جلد کتاب
dockets U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket U لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrappers U لفاف بسته بندی جلد کتاب
docketing U لیست محتوای بسته بندی برچسب
bulk stock U ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
unpack U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
corrugated cardboard U مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
unpacks U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
tagboard U مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
kraft U کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
case U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
cases U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
routine U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routinely U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
crates U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament U طرح بندی صورت بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording U جمله بندی کلمه بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
tare U وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
stripped U علامت گذاری شده بسته بندی شده
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
compartment marking U سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
funicular U بندی
patching U سر هم بندی
alignments U صف بندی
taping U ته بندی
striation U خط بندی
seals U اب بندی
trimerous U سه بندی
humidity insulation U نم بندی
mud sill U ته بندی
nailed up U سر هم بندی
humidity insulation U اب بندی
funiculars U بندی
alignment U صف بندی
hermetic sealing U اب بندی
neuration U رگ بندی
lapping U اب بندی
waterproofing U اب بندی
sealing off U اب بندی
commisural U بندی
queuing U صف بندی
commissural U بندی
queing U صف بندی
vanation U رگ بندی
articular U بندی
seal U اب بندی
snacks U ته بندی
snack U ته بندی
laced U بندی
bedding U لایه بندی
tabulating U جدول بندی
classifications U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
classification U دسته بندی
classification U رده بندی
flood control U سیل بندی
ratings U درجه بندی
ratings U نرخ بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com