English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manipulatory U بادست درست شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freehand U بادست باز
hand play U شوخی بادست
handles U احساس بادست
handle U احساس بادست
handwrite U بادست نوشتن
paddling U بادست نوازش کردن
clambers U بادست وپا بالارفتن
manipulated U بادست عمل کردن
clambering U بادست وپا بالارفتن
handier U بادست انجام شده
handiest U بادست انجام شده
handy U بادست انجام شده
headlong U بادست پاچگی تند
scrambles U بادست وپا بالارفتن
scrambled U بادست وپا بالارفتن
scramble U بادست وپا بالارفتن
clambered U بادست وپا بالارفتن
paddled U بادست نوازش کردن
paddles U بادست نوازش کردن
clamber U بادست وپا بالارفتن
scrambling U بادست وپا بالارفتن
paddle U بادست نوازش کردن
manipulate U بادست عمل کردن
handwork U بادست انجام شده
manipulates U بادست عمل کردن
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
kwon U ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
gesticulatory U متضمن اشارات وحرکات بادست وسر
backdrops U پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
bongos U یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
backdrop U پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
bongo U یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
corporal oath U سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
hand U کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
handing U کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
outside pass U رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
outside kick and front headlock U گرفتن دست راست بادست چپ و چرخاندن ازروی پشت
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
out and out U درست
orthodox U درست
legitimate U درست
legitimated U درست
even U هم درست
out-and-out U درست
by fits and starts U درست
in a entireness of state U درست
incorrupt U درست
indefectible U درست
in order U درست
righting U درست
righted U درست
right U درست
conscionable U درست
properly U درست
valid U درست
by the square U درست
legitimates U درست
legitimating U درست
proper U درست
straight U درست
straighter U درست
straightest U درست
plain dealing U درست
entire U درست
straightforward U درست
right as a trivet U تن درست
right as nails U درست
well advised U درست
smack dab U درست
exacts U درست
exacted U درست
real <adj.> U درست
right as a trivet U درست
whole U درست
veracious U درست
orthographically U درست
perfect U درست
perfected U درست
perfecting U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
perfects U درست
just U درست
exact U درست
corrects U درست
practicable <adj.> U درست
inviolate U درست
legitimately U درست
practical <adj.> U درست
purpose-built <adj.> U درست
sock U درست
purposive <adj.> U درست
genuine U درست
suitable <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
functional <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
truest U درست
correcting U درست
truer U درست
true U درست
correct U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
purposeful <adj.> U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
clearest U درست
correct <adj.> U درست
exact <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
clearer U درست
clears U درست
true <adj.> U درست
clear U درست
Quite [so] ! U درست!
aright U درست
authentic U درست
accurate U درست
exactly U درست
incorrect U نا درست
integral U درست
misbehaves U درست رفتارنکردن
trustworthy U موثق درست
redd U درست کردن
misbehaved U درست رفتارنکردن
right mindedness U درست اندیشی
right you are U درست است
that is right U درست است
rightable U درست شدنی
misapprehended U درست نفهمیدن
misapprehending U درست نفهمیدن
misapprehends U درست نفهمیدن
right oh! U درست است
selfsame U درست همان
that is it U درست است
that is wrong U درست نیست
the flat of the hand U پهنای درست
misbehaving U درست رفتارنکردن
misapprehend U درست نفهمیدن
misbehave U درست رفتارنکردن
to set in order U درست کردن
to set to rights U درست کردن
to setting into shape U درست شدن
to the tick U درست درسروقت
trims U درست کردن
trimmest U درست کردن
trim U درست کردن
fabricating U درست کردن
fabricates U درست کردن
fabricated U درست کردن
fabricate U درست کردن
behaving U درست رفتارکردن
to set U درست کردن
to sct aright U درست کردن
concoct U درست کردن
to behave oneself U درست رفتارکردن
to erect into U درست کردن از
to fix up U درست کردن
to get up U درست کردن
to put in to shape U درست کردن
mistook U درست نفهمیدن
to riven laths U یا درست کردن
misunderstood U درست نفهمیدن
misunderstands U درست نفهمیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com