English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1947 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
trichromatism U وقوع درسه حالت
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
issuant U منتشر کننده منتشر شونده
reduced employees U کارمندان منفصل گردیده
his fate is sealed U سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
knight hospitaller U کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
portmark U علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
notron utilities U مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
continuation clause U مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
font da/mover U یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
broadcasts U منتشر
broadcast U منتشر
diffuses U منتشر کردن
diffusing U منتشر شده
unissued <adj.> U منتشر نشده
diffuses U منتشر شده
diffused U منتشر شده
distributed capacity U فرفیت منتشر
diffused U منتشر کردن
give forth U منتشر کردن
irradiate U منتشر کردن
diffusor U منتشر کننده
irradiating U منتشر کردن
irradiates U منتشر کردن
irradiated U منتشر کردن
diffuser U منتشر کننده
to make a noise U منتشر شدن
broadcasts U منتشر کردن
diffuse U منتشر کردن
broadcast U منتشر کردن
circulated U منتشر شدن
get abroad U منتشر شدن
spreads U منتشر کردن
spreader U منتشر کننده
circulates U منتشر شدن
spread U منتشر کردن
circulate U منتشر شدن
diffusing U منتشر کردن
diffuse U منتشر شده
put forth U منتشر کردن
inedited U منتشر نشده
incident light U نور منتشر
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib U چرب زبان زبان دار
culturing U فرهنگ
cultures U فرهنگ
lowbrow U بی فرهنگ
culture U فرهنگ
lexicons U فرهنگ
lexicon U فرهنگ
kultur U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
spread U منتشر کردن یا شدن
releases U منتشر ساختن رهایی
widespreading U شایع همه جا منتشر
pantropic U منتشر درنواحی گرمسیری
pantropical U منتشر درنواحی گرمسیری
spreads U منتشر شدن انتشار
spreads U منتشر کردن یا شدن
widespread U شایع همه جا منتشر
spread U منتشر شدن انتشار
republish U دوباره منتشر کردن
diffusively U بطور منتشر و یا مفصل
circumfuse U باطراف منتشر کردن
reported statistics U امارهای منتشر شده
release U منتشر ساختن رهایی
propagated error U اشتباه منتشر شده
released U منتشر ساختن رهایی
unissued shares U سهام منتشر نشده
posthumous U منتشر شده پس از مرگ نویسنده
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
epizootic U منتشر شونده درمیان جانوران
blowy U بسهولت باطراف منتشر شونده
the volume that preceded U جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
graecism U فرهنگ یونانی
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
gradus U فرهنگ عروضی
subculture U خرده فرهنگ
iranism U فرهنگ ایرانی
encyclopaedia U فرهنگ جامع
subcultures U فرهنگ فرعی
lexicography U فرهنگ نویسی
subcultures U خرده فرهنگ
subculture U فرهنگ فرعی
educative U فرهنگ بخش
dictionary U فرهنگ لغات
dictionaries U فرهنگ لغات
etymologicon U فرهنگ مشتقات
deculturation U فرهنگ باختگی
deculturation U فرهنگ زدایی
national culture U فرهنگ ملی
ministry of education U وزارت فرهنگ
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
thesauruses U فرهنگ جامع
thesaurus U فرهنگ جامع
ministry education U وزارت فرهنگ
folklore U فرهنگ قومی
data dictionary U فرهنگ داده ها
enculturation U فرهنگ اموزی
word book U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
Arabic U فرهنگ عربی
class culture U فرهنگ طبقهای
urbiculture U شهر فرهنگ
wordbook U فرهنگ لغات
acculturation U فرهنگ پذیری
vocabularies U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
armenian U فرهنگ ارمنی
abclution U فرهنگ ناپذیری
vocabulary U فرهنگ لغات
walking dictionary U فرهنگ متحرک
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
diffuse U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuses U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread U [منتشر کردن مایع روی سطح]
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات دشوار
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
the disease threatens to sprea U این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book U مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
philistia U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist U فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistines U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistine U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me! U به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
light U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led U دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
Don't touch me!; Don't you touch me! U وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Recent search history Forum search
1Vintage style
1tink and grow rich
1affixation
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2مهرآسا
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com