Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
This dictionary is published(printed) in three volumes.
U
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
host language
U
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
americanist
U
متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
germanist
U
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
vocabular
U
مربوط به فرهنگ لغات زبان
A dictionary tell you what words mean .
U
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
homestay
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
onomasticon
U
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
trichromatism
U
وقوع درسه حالت
water exists in three phases
U
اب درسه نمود وجود دارد
issuant
U
منتشر کننده منتشر شونده
reduced employees
U
کارمندان منفصل گردیده
his fate is sealed
U
سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
liquidated damages
U
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
knight hospitaller
U
کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
portmark
U
علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
notron utilities
U
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
continuation clause
U
مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
font da/mover
U
یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
lutine bell
U
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
translators
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
U
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
compiler
U
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
U
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
author language
U
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed
U
ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate).
U
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
U
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
bal
U
زبان ساده شده زبان اسمبلی
broadcasts
U
منتشر
broadcast
U
منتشر
diffuses
U
منتشر کردن
diffusing
U
منتشر شده
unissued
<adj.>
U
منتشر نشده
diffuses
U
منتشر شده
diffused
U
منتشر شده
distributed capacity
U
فرفیت منتشر
diffused
U
منتشر کردن
give forth
U
منتشر کردن
irradiate
U
منتشر کردن
diffusor
U
منتشر کننده
irradiating
U
منتشر کردن
irradiates
U
منتشر کردن
irradiated
U
منتشر کردن
diffuser
U
منتشر کننده
to make a noise
U
منتشر شدن
broadcasts
U
منتشر کردن
diffuse
U
منتشر کردن
broadcast
U
منتشر کردن
circulated
U
منتشر شدن
get abroad
U
منتشر شدن
spreads
U
منتشر کردن
spreader
U
منتشر کننده
circulates
U
منتشر شدن
spread
U
منتشر کردن
circulate
U
منتشر شدن
diffusing
U
منتشر کردن
diffuse
U
منتشر شده
put forth
U
منتشر کردن
inedited
U
منتشر نشده
incident light
U
نور منتشر
Arabic
U
زبان تازی زبان عربی
interpret
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
U
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
U
چرب زبان زبان دار
culturing
U
فرهنگ
cultures
U
فرهنگ
lowbrow
U
بی فرهنگ
culture
U
فرهنگ
lexicons
U
فرهنگ
lexicon
U
فرهنگ
kultur
U
فرهنگ
dictionary
U
فرهنگ
dictionaries
U
فرهنگ
spread
U
منتشر کردن یا شدن
releases
U
منتشر ساختن رهایی
widespreading
U
شایع همه جا منتشر
pantropic
U
منتشر درنواحی گرمسیری
pantropical
U
منتشر درنواحی گرمسیری
spreads
U
منتشر شدن انتشار
spreads
U
منتشر کردن یا شدن
widespread
U
شایع همه جا منتشر
spread
U
منتشر شدن انتشار
republish
U
دوباره منتشر کردن
diffusively
U
بطور منتشر و یا مفصل
circumfuse
U
باطراف منتشر کردن
reported statistics
U
امارهای منتشر شده
release
U
منتشر ساختن رهایی
propagated error
U
اشتباه منتشر شده
released
U
منتشر ساختن رهایی
unissued shares
U
سهام منتشر نشده
posthumous
U
منتشر شده پس از مرگ نویسنده
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
epizootic
U
منتشر شونده درمیان جانوران
blowy
U
بسهولت باطراف منتشر شونده
the volume that preceded
U
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
graecism
U
فرهنگ یونانی
rhyming dictionary
U
فرهنگ قوافی
gradus
U
فرهنگ عروضی
subculture
U
خرده فرهنگ
iranism
U
فرهنگ ایرانی
encyclopaedia
U
فرهنگ جامع
subcultures
U
فرهنگ فرعی
lexicography
U
فرهنگ نویسی
subcultures
U
خرده فرهنگ
subculture
U
فرهنگ فرعی
educative
U
فرهنگ بخش
dictionary
U
فرهنگ لغات
dictionaries
U
فرهنگ لغات
etymologicon
U
فرهنگ مشتقات
deculturation
U
فرهنگ باختگی
deculturation
U
فرهنگ زدایی
national culture
U
فرهنگ ملی
ministry of education
U
وزارت فرهنگ
gazetteer
U
فرهنگ جغرافیایی
thesauruses
U
فرهنگ جامع
thesaurus
U
فرهنگ جامع
ministry education
U
وزارت فرهنگ
folklore
U
فرهنگ قومی
data dictionary
U
فرهنگ داده ها
enculturation
U
فرهنگ اموزی
word book
U
فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات
Arabic
U
فرهنگ عربی
class culture
U
فرهنگ طبقهای
urbiculture
U
شهر فرهنگ
wordbook
U
فرهنگ لغات
acculturation
U
فرهنگ پذیری
vocabularies
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
an a to a dictionary
U
ضمیمه فرهنگ
lexicon
[dictionary]
U
فرهنگ لغات
acculturate
U
فرهنگ پذیرفتن
armenian
U
فرهنگ ارمنی
abclution
U
فرهنگ ناپذیری
vocabulary
U
فرهنگ لغات
walking dictionary
U
فرهنگ متحرک
get about
U
ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
diffuse
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuses
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffused
U
نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread
U
[منتشر کردن مایع روی سطح]
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
culture free tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
lexical
U
وابسته به فرهنگ نویسی
lexical
U
وابسته به فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات دشوار
culture fair tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
glossaries
U
فرهنگ لغات دشوار
dictionary program
U
برنامه فرهنگ لغات
chung shin sooyak
U
فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary
U
ذیل یاملحقات فرهنگ
eeglish persian dictionary
U
فرهنگ انگلیسی به فارسی
hellenist
U
متخصص فرهنگ یونان
scottish gaelic
U
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
the disease threatens to sprea
U
این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
Green Book
U
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
glossaries
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Brahmins
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
slavist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
lexicography
U
فرهنگ نویسی واژه نگاری
slavicist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmin
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
it is ministerial to culture
U
وسیله ترقی فرهنگ است
glossary
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
philistia
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist
U
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
intercultural
U
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistines
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistine
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
Indian style
U
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
light
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lighted
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
led
U
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com