Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
this ground rides soft
U
این زمین برای سواری نرم است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
saddle bronc riding
U
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
bareback riding
U
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
acre
U
برای سنجش زمین
acres
U
برای سنجش زمین
difficult terrain
U
زمین مشکل برای عبور
cavation
U
[حفر زمین برای سرداب]
cavaizion
U
[حفر زمین برای سرداب]
soil improvement
U
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
chutes
U
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
basket hanger
U
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
chute
U
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
bow line
U
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
U
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
chop
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
golf car
U
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
golf cart
U
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
chopped
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
lags
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
acres
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre
U
واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
hp laserjet
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
Hewlett Packard
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
marker
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers
U
علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
Hewlett Packard LaserJet
U
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
descentheight
U
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rides
U
سواری
ride
U
سواری
riding
U
سواری
Woman sitting on the man
U
کیر سواری
driving
U
سواری
surf riding
U
موج سواری
roadsters
U
اسب سواری
jumbling
U
سواری کردن
amaxophobia
U
سواری هراسی
surf
U
موج سواری
skim boarding
U
موج سواری
surfing
U
موج سواری
equitation
U
هنراسب سواری
trooper
U
اسب سواری
jockeying
U
اسب سواری
top boot
U
چکمه سواری
surfriding
U
موج سواری
passenger car
U
اتومبیل سواری
troopers
U
اسب سواری
hackney
U
اسب سواری
roadster
U
اسب سواری
passenger car trailer
U
تریلرخودروی سواری
saddles
U
سواری کردن
jumble
U
سواری کردن
horsemanship
U
اسب سواری
auto
U
ماشین سواری
saddle horse
U
اسب سواری
cycling
U
دوچرخه سواری
hacking jackets
U
کت اسب سواری
motorcar
U
خودرو سواری
saddler
U
اسب سواری
saddle
U
سواری کردن
saddled
U
سواری کردن
to take a ride
U
سواری کردن
to take a drive
U
سواری کردن
autos
U
ماشین سواری
hacking jacket
U
کت اسب سواری
manege
U
اسب سواری
jumbles
U
سواری کردن
jumbled
U
سواری کردن
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
bicycle path
U
مسیر دوچرخه سواری
to give somebody a ride
U
به کسی سواری دادن
to give somebody a lift
U
به کسی سواری دادن
trooper
U
اسب سواری نظامی
to learn to ride
U
سواری یاد گرفتن
manege
U
اموزشگاه اسب سواری
motor road
U
جاده موتور سواری
troopers
U
اسب سواری نظامی
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
habit
U
لباس سواری زنانه
to ride a bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
habits
U
لباس سواری زنانه
outride
U
در سواری پیش افتادن از
bicycles
U
دوچرخه سواری کردن
harness horse
U
اسب سواری یا بارکش
jodhpur
U
شلوار چسبان سواری
sailable
U
قابل سواری دردریا
nags
U
اسب کوچک سواری
drives
U
رانش سواری دوندگی
hacking
U
اسب سواری تفریحی
drive
U
رانش سواری دوندگی
drive
U
سواری کردن کوبیدن
cavalcade
U
سواری گردش سواره
drives
U
سواری کردن کوبیدن
bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
nagged
U
اسب کوچک سواری
equestrian
U
مربوط به اسب سواری
surfmanship
U
مهارت در موج سواری
surfboards
U
تخته موج سواری
joo choo seogi
U
ایستادن اسب سواری
riding habit
U
جامه سواری زنانه
cavalcades
U
سواری گردش سواره
nag
U
اسب کوچک سواری
surfboard
U
تخته موج سواری
riding habits
U
جامه سواری زنانه
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
wake surfing
U
موج سواری بدنبال قایق
charreada
U
سواری مکزیکی اسب وحشی
body surf
U
موج سواری بدون تخته
rodeos
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
to stand treat
U
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
stick
U
تخته موج سواری شلاق
rodeo
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
barges
U
تخته بزرگ موج سواری
barged
U
تخته بزرگ موج سواری
barge
U
تخته بزرگ موج سواری
hotdogging board
U
تخته کوتاه موج سواری
to hitch a lift
[ride]
from somebody
U
سواری شدن
[در خودروی کسی]
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
windsurfing
U
موج سواری با تخته و بادبان
windsurfers
U
تخته موج سواری با بادبان
windsurfer
U
تخته موج سواری با بادبان
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
malibu
U
تخته فایبرگلاس موج سواری
eventing
U
انواع مسابقه اسب سواری
equitation
U
هنر سواری و مهار اسب
freestyle
U
موج سواری بامانور ازاد
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
bodysurfing
U
موج سواری روی سینه وشکم
to bike
U
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
surf off
U
دور نهایی مسابقه موج سواری
noses
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
to offer somebody a lift
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
haute ecole
U
تمرین اسب سواری از روی مانع
australian pursuit
U
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
nose
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
tubing
U
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to ride one's horse to death
U
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
tourist trophy
U
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to tilt at the ring
U
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com