Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
upper terminal
U
ایستگاه کوهستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
U
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
U
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station
U
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string
U
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder
U
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station
U
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
mountaineer
U
کوهستانی
hilariously
U
کوهستانی
rangey
U
کوهستانی
highland
U
کوهستانی
rangy
U
کوهستانی
mountaineers
U
کوهستانی
orestes
U
کوهستانی
mountains
U
کوهستانی
montane
U
کوهستانی
mountainous
U
کوهستانی
mountain
U
کوهستانی
mountain climate
U
اقلیم کوهستانی
upland
U
زمین کوهستانی
glens
U
دره کوهستانی
mountain troops
U
یکانهای کوهستانی
glen
U
دره کوهستانی
high land
U
زمین کوهستانی
transmountain
U
ماوراء کوهستانی
tarn
U
دریاچه کوهستانی
bench
U
سکوی کوهستانی
transmontane
U
ماوراء کوهستانی
oread
U
حوری کوهستانی
uplands
U
زمین کوهستانی
benches
U
سکوی کوهستانی
shelf
U
سکوی کوهستانی
mountaineer
U
یکان کوهستانی کوهنورد
greenwood
U
درخت راج کوهستانی
clachan
U
دهکده کوچک کوهستانی
mountaineers
U
یکان کوهستانی کوهنورد
ghillie
U
نوکریکی از روسای کوهستانی
tarn
U
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
gillie
U
نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gilly
U
نوکر یکی ازروسای کوهستانی
gael
U
مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
Sea
[mountain]
air makes you hungry.
U
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
williwa
U
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
sporran
U
چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
declinating station
U
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
yodels
U
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled
U
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel
U
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelling
U
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled
U
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling
U
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
stand
U
ایستگاه
stations
U
ایستگاه
stationed
U
ایستگاه
station
U
ایستگاه
sites
U
ایستگاه
sited
U
ایستگاه
site
U
ایستگاه
coast station
U
ایستگاه ساحلی
Where is the station?
U
ایستگاه کجاست؟
relay station
U
ایستگاه رله
remote station
U
ایستگاه دوردست
control station
U
ایستگاه کنترل
control cubicle
U
ایستگاه فرمان
climatological station
U
ایستگاه هواشناسی
tide station
U
ایستگاه جزر و مد
REQUEST STOP
U
ایستگاه درخواستی
ambulance station
U
ایستگاه امبولانس
substation
U
ایستگاه فرعی
broadcast station
U
ایستگاه فرستنده
station house
U
ایستگاه کلانتری
broadcasting station
U
ایستگاه رادیو
bus bay
U
ایستگاه اتوبوس
space platform
U
ایستگاه فضایی
slave station
U
ایستگاه فرعی
bus terminal
U
ایستگاه اتوبوس
cabstand
U
ایستگاه درشکه
railway station
U
ایستگاه قطار
base end station
U
ایستگاه عقب
substation
U
خرده ایستگاه
tracking stations
U
ایستگاه ردیابی
tracking station
U
ایستگاه ردیابی
traverse station
U
ایستگاه پیمایش
known datum point
U
ایستگاه معلوم
orienting station
U
ایستگاه توجیه
loading station
U
ایستگاه بارگیری
master station
U
شاه ایستگاه
master station
U
ایستگاه اصلی
relay station
U
ایستگاه واسطه
height of site
U
ارتفاع ایستگاه
ground position
U
ایستگاه زمینی
enquiry station
U
ایستگاه پرس و جو
exposure station
U
ایستگاه هوایی
forward station
U
ایستگاه جلو
fuelling station
U
ایستگاه سوختگیری
reading station
U
ایستگاه خواندن
wireless station
U
ایستگاه بی سیم
stand
U
بساط ایستگاه
client
U
ایستگاه پردازشگر
clients
U
ایستگاه پردازشگر
terminus
U
ایستگاه نهایی
terminuses
U
ایستگاه نهایی
weather stations
U
ایستگاه هواشناسی
bus stops
U
ایستگاه اتوبوس
wayside
U
ایستگاه فرعی
space stations
U
ایستگاه فضایی
weather station
U
ایستگاه هواشناسی
power stations
U
ایستگاه مولدنیرو
power station
U
ایستگاه مولدنیرو
police stations
U
ایستگاه پلیس
police station
U
ایستگاه پلیس
bus stop
U
ایستگاه اتوبوس
workstation
U
ایستگاه کاری
stationmaster
U
رئیس ایستگاه
stationmasters
U
رئیس ایستگاه
stopping
U
ایستگاه نقطه
workstations
U
ایستگاه کاری
air way station
U
ایستگاه کنترل
stopped
U
ایستگاه نقطه
stop
U
ایستگاه نقطه
space station
U
ایستگاه فضایی
stops
U
ایستگاه نقطه
station master
U
رئیس ایستگاه
stops
U
متوقف کردن ایستگاه
rawinsonde
U
ایستگاه راوین سوند
stopped
U
متوقف کردن ایستگاه
station house
U
ایستگاه راه اهن
rain gauge station
U
ایستگاه باران سنجی
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
stationed
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
stop
U
متوقف کردن ایستگاه
net control
U
ایستگاه کنترل شبکه
remote station
U
ایستگاه راه دور
remote station
U
ایستگاه دور دست
stations
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
way station
U
ایستگاه رله مخابراتی
trig point
U
ایستگاه مثلث بندی
station
U
ایستگاه اتوبوس وغیره
pumping station
U
ایستگاه تلمبه زنی
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
stopping
U
متوقف کردن ایستگاه
professional workstation
U
ایستگاه کار حرفهای
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
pr etrol filling station
U
ایستگاه پمپ بنزین
railway station
U
ایستگاه راه اهن
fire station
U
ایستگاه اتش نشانی
clearing station
U
ایستگاه تخلیه بیماران
weather stations
U
ایستگاه هوا شناسی
lay by
U
جایگاه ایست ایستگاه
firehouse
U
ایستگاه اتش نشانی
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
fire stations
U
ایستگاه اتش نشانی
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
courier transfer station
U
ایستگاه تعویض پیک
cleaning station
U
ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
weather station
U
ایستگاه هوا شناسی
lay-by
U
جایگاه ایست ایستگاه
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
alert station
U
ایستگاه اماده باش
base line end station
U
ایستگاه انتهایی خط مبنا
alert station
U
ایستگاه اعلام خطر
How many stops are there to ... ?
چند ایستگاه تا ... هست؟
lay-bys
U
جایگاه ایست ایستگاه
Where is the bus stop?
U
ایستگاه اتوبوس کجاست؟
transit station
U
ایستگاه عبوری راه اهن
platform
U
سکوی ایستگاه راه آهن
Where is the nearest underground station?
U
نزدیکترین ایستگاه مترو کجاست؟
International Space Station
[ISS]
U
ایستگاه فضایی بین المللی
Is the next station ... ?
آیا ایستگاه بعدی ... است؟
track
[American E]
U
سکوی ایستگاه راه آهن
Where's the railway station?
U
ایستگاه راه آهن کجاست؟
station bar
U
رستوران ایستگاه راه آهن
uplink
U
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
We rushed ( hurried ) back to the train station.
U
با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
How far is the bus stop ?
U
تا ایستگاه اتوبوس چقدرراه است ؟
To the railway station
U
به طرف ایستگاه راه آهن
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
relayed
U
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
floating mark
U
نقاط ایستگاه برجسته بینی
service station
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
service stations
U
ایستگاه پمپ بنزین بزرگ
forward air control post
U
ایستگاه کنترل هوایی جلو
relay
U
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
relayed
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays
U
ایستگاه تقویت مسابقه دو امدادی
consolidating station
U
ایستگاه تکمیل کننده بار
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
central railway station
U
ایستگاه مرکزی راه اهن
serivce station
U
ایستگاه بنزین گیری وتعمیرگاه
client based application
U
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
relay
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
relays
U
ایستگاه واسطه مخابراتی رله
depots
U
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
in the centre near the railway station
U
در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
stuck beacon
U
ایستگاه مرتباگ فریمهای اخطار می فرستد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com