English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
territorialization U ایجاد ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
zones U ناحیه
realms U ناحیه
realm U ناحیه
shire U ناحیه
shires U ناحیه
ward U ناحیه
wards U ناحیه
partition U ناحیه
partitions U ناحیه
area U ناحیه
areas U ناحیه
demesne U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
subregion U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
proclimax U ناحیه
output area U ناحیه
range U ناحیه
ranged U ناحیه
districts U ناحیه
sector U ناحیه
sectors U ناحیه
situs U ناحیه
district U ناحیه
ranges U ناحیه
region U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
regions U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
zone U ناحیه
range of adjustment U ناحیه تنظیم
region U ناحیه نظامی
regionalism U ناحیه گرایی
range of storke U ناحیه ضربه
active area U ناحیه فعال
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
two phase region U ناحیه دو فازی
indifference zone U ناحیه خنثی
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
work area U ناحیه کاری
genital zone U ناحیه تناسلی
region U ناحیه عملیات
terrain U زمین ناحیه
depletion area U ناحیه تخلیه
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
depletion barrier U ناحیه تخلیه
sector commander U فرمانده ناحیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
input area U ناحیه ورودی
depletion layer U ناحیه تخلیه
oral zone U ناحیه دهانی
climatic region U ناحیه اقلیمی
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
storage area U ناحیه انبارش
zone U منطقه ناحیه
pyramidal area U ناحیه هرمی
slums U ناحیه فقیرنشین
slum U ناحیه فقیرنشین
boom swing U ناحیه لرزش
lumbar U ناحیه کمر
zones U منطقه ناحیه
frequency region U ناحیه فرکانس
suppressor area U ناحیه بازدارنده
forbidden zone U ناحیه ممنوع
fixed area U ناحیه ثابت
radius of action U ناحیه رانندگی
touch spot U ناحیه بساوشی
output area U ناحیه خروجی
the abdominal region U ناحیه شکم
region U ناحیه فضا
sector U خط کش ریاضی ناحیه
Sept U ناحیه محصو
overflow area U ناحیه سرریز
skid row U ناحیه پست
soft spot U ناحیه نشست
edge zone U ناحیه لبه
telephone area U ناحیه اتصال
part U سهم ناحیه
intermediate zone U ناحیه ی میانی
districts U ناحیه نظامی
silva U ناحیه جنگلی
Equator U ناحیه استوایی
heat affected zone U ناحیه پیوند
goldfield U ناحیه زرخیز
gold field U ناحیه زرخیز
motor area U ناحیه حرکتی
residential area U ناحیه مسکونی
baffle area U ناحیه کور
measuring range U ناحیه ی سنجش
common area U ناحیه مشترک
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
area search U جستجوی ناحیه
buffer area U ناحیه میانگیر
littoral U ناحیه ساحلی
district U ناحیه نظامی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
broca's area U ناحیه بروکا
audio range U ناحیه صوتی
naval district U ناحیه دریایی
regions U ناحیه فضا
critical region U ناحیه بحرانی
arid area U ناحیه خشک
critical area U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
sciatic U ناحیه چاربند
dead space U ناحیه کور
regions U ناحیه نظامی
range of variation U ناحیه تغییر
range of variation U ناحیه انحراف
scan area U ناحیه پیمایش
regions U ناحیه عملیات
zone of contact U ناحیه تماس
recording eara U ناحیه ضبط
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
papa U پاپ کشیش ناحیه
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
shielding region U ناحیه حفافت کننده
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
drilling range U ناحیه مته کاری
rimland U حومه ناحیه مرکزی
papas U پاپ کشیش ناحیه
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
catchment area U ناحیه تحت پوشش
space charge U ناحیه بار فضا
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
coalfields U ناحیه ذغال خیز
coalfield U ناحیه ذغال خیز
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
climates U ناحیه اوضاع جوی
coal field U ناحیه زغال خیز
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
climate U ناحیه اوضاع جوی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
delinquency area U ناحیه بزه خیز
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
long wave range U ناحیه موج بلند
zones U ناحیه دسته بندی
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
zone U ناحیه دسته بندی
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
local area network U شبکه ناحیه محلی
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
biota U زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
mine feild U ناحیه مین گذاری شده
mesogaster U معده بند ناحیه ناف
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
outbound U عازم ناحیه دور دست
superintendent registrar U سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
orbitonasal U وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com