English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (9303 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
if so U اگر هست اگر چنین است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
exactly U چنین است
so U چنین
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
such U چنین
such U یک چنین
so and so U اینکار وانکار چنین وچنان
so-and-so U اینکار وانکار چنین وچنان
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
likewise U چنین
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
so called U که چنین نامیده شده
so-called U که چنین نامیده شده
thus U چنین
amen U چنین باد
sic U چنین
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
be it so U چنین باشد
be it so U چنین باد
beit so U چنین باشد
beit so U چنین باد
he pretended to be asleep U چنین وانمود کرد که خواب است
i express my regret for it U که چنین شد
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
i imagine he is my friend U چنین می پندارم
i was given to understand U چنین فهمیدم
in that case U حال که چنین است
is it not U ایا چنین نیست
is that so? U ایا وا قعا چنین است
it follows that..... U چنین برمی اید که ....
it happened thaf U چنین
it look as if U چنین مینماید که گویی
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
like this U چنین
meseems U چنین بنظرم میرسد
methinks U چنین مینماید
methinks U بنظرم چنین میرسد
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
perhaps so U شاید چنین باشد
scilicet U از این چنین استنباط میشود.....
secus U نه این چنین
semble U چنین به نظر می رسد
so said darius U چنین گفت ....
so to peaking U اگر بتوان چنین چیزی گفت
so to speak U اگربتوان چنین چیزی گفت
such being the case U حال که چنین است دراینصورت
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
that is not the case U مطلب چنین نیست
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
the report goes U چنین گویند
there is a rumour that U چنین میگویند که
this day six months U شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
who said so? U که چنین حرفی زد
coloratura U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
coloraturas U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
ex-directory U شخصی که چنین شمارهای را دارد
such and such U چنین و چنان
The story goes that … U آورده اند که (چنین روایت کنند )…
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U ابدا"چنین چیزی نیست
Not on your life ! U هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
Fate had so decreed . I t was so destined . U قسمت چنین بود
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
Such a thing does not exist at all . U چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
I never saw anything like it. U من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. U قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
But fate decreed otherwise. U اما قسمت چنین بود .
If so, you've only yourself to blame. U اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
what [some] people would call [may call] <adj.> U که چنین نامیده شده
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1wildlike
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com