Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Where shall we be if another world war breaks out ?
U
اگر جنگ جهانی دیگری رخ دهد کارما بکجا می کشد ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
league of nations
U
تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
whither
U
بکجا
whereto
U
چه بچه چیز بکجا
whereunto
U
بچه چیز بکجا
where does this road lead to
U
این راه بکجا میرود
universal grid
U
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
globally
U
جهانی
planetary
U
جهانی
global
U
جهانی
other-worldly
U
آن جهانی
worldwide
U
جهانی
ecumenical
U
جهانی
international morse code
U
مورس جهانی
sublunary
U
این جهانی
universal
U
جامع جهانی
world-class
U
در سطح جهانی
sublunar
U
این جهانی
world war
U
جنگ جهانی
premundane
U
پیش از جهانی
oecumenicity
U
شهرت جهانی
world wars
U
جنگ جهانی
universal set
U
مجموعه جهانی
universalize
U
جهانی کردن
universal time
U
ساعت جهانی
universal
U
جهانی دنیایی
fleshly
U
جهانی دنیوی
international coulomb
U
کولن جهانی
world liquidity
U
نقدینگی جهانی
world power
U
قدرت جهانی
world simulation
U
همانندسازی جهانی
antemundane
U
پیش از جهانی
Univ
U
مخفف جهانی
Univ
U
به طور جهانی
continental code
U
مورس جهانی
cosmopolite
U
شخصیت جهانی
cosmopolite
U
سرتاسر جهانی
mundane
U
این جهانی
earthliness
U
جهانی بودن
world bank
U
بانک جهانی
worldly
U
این جهانی
world class
U
در سطح جهانی
epidemic
U
عالمگیر جهانی
world cup
U
جام جهانی
inframundane
U
زیر جهانی
epidemics
U
عالمگیر جهانی
To be world famous . To enjoy an international reputation.
U
شهرت جهانی داشتن
ski world cup
U
جام جهانی اسکی
world war ii
U
جنگ جهانی دوم
world war i
U
جنگ جهانی اول
universal character set
U
مجموعه کاراکترهای جهانی
world health organization
U
سازمان بهداشت جهانی
world federalist
U
طرفدار حکومت جهانی
Internet
U
شبکه جهانی اینترنت
georef grid
U
مختصات جغرافیایی جهانی
great power
U
قدرت بزرگ جهانی
time zones
U
منطقه ساعتی جهانی
time zone
U
منطقه ساعتی جهانی
world record holder
U
دارنده رکورد جهانی
terrestrial
U
این جهانی دنیوی
atlas grid
U
شبکه بندی جهانی
international units
U
واحدهای جهانی برق
golf world cup
U
جام جهانی گلف
international bill of the right of man
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
universal declaration of human rights
U
اعلامیه جهانی حقوق بشر
world federation of trade unions
U
فدراسیون جهانی اتحادیههای کارگری
avco cup
U
جام جهانی انجمن هاکی
universal transverse mercator
U
سیستم تصویر جهانی مرکاتور
world federalism
U
طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
Italian stucco is world famous .
U
گچ برای ایتالیا شهرت جهانی دارد
wcce
U
کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
post war consumption functions
U
توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
grid
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grids
U
مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
campaign clasp
U
نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
letter de chancellerie
U
نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
association for computing machinery
U
بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
security council
U
یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
cold war
U
عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
yalta conference
U
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
internationals
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
international
U
ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
zone time
U
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
marshall plan
U
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
united nations organization
U
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
universal time
U
وقت جهانی وقت بین المللی
world bank
U
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
imagism
U
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
potsdom agreement
U
موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
Farahan
U
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
egoism
U
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
third
U
به دیگری
t' other
U
دیگری
another
U
دیگری
tother
U
دیگری
thirds
U
به دیگری
socialist international
U
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
We have no other way (alternative).
U
را ه دیگری نداریم
common of pasturage
U
حق چرادرزمین دیگری
follow suit
<idiom>
U
از دیگری تقلیدکردن
consecutively
U
یکی پس از دیگری
at another time
U
در زمان دیگری
other
U
متفاوت دیگری
onother's money
U
پول دیگری
others
U
متفاوت دیگری
at second hand
U
از قول دیگری
in turn
<idiom>
U
یکی پس از دیگری
heteronomous
U
پیروقانون دیگری
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
highbinder
U
جاسوس یا مراقب دیگری
to feel for another
U
برای دیگری متاثرشدن
metonymy
U
ذکرکلمهای بمنظور دیگری
transplant
U
درجای دیگری نشاندن
transplanted
U
درجای دیگری نشاندن
transplanting
U
درجای دیگری نشاندن
transplants
U
درجای دیگری نشاندن
impersonate
U
خودرابجای دیگری جا زدن
impersonated
U
خودرابجای دیگری جا زدن
impersonates
U
خودرابجای دیگری جا زدن
impersonating
U
خودرابجای دیگری جا زدن
shuffle off
U
بدوش دیگری گذاردن
serially
U
یکی پس از دیگری یا در سری
sequentially
U
یکی پس از دیگری به ترتیب
assumpsit
U
تقبل دیون دیگری
transports
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transporting
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transported
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
it is of a different kind
U
قسم دیگری است
release
U
اعراض از حق به نفع دیگری
released
U
اعراض از حق به نفع دیگری
releases
U
اعراض از حق به نفع دیگری
another
U
کسی
[چیز]
دیگری
another kettle of fish
<idiom>
U
کاملا متفاوت از دیگری
i had no a
U
شق دیگری نبودکه اختیارکنم
i had no a
U
چاره دیگری نداشتم
one country or another
U
این یا یک کشور دیگری
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
alternately
U
تغییر از یکی به دیگری
transport
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
subtraction
U
کم کردن یک عدد از دیگری
personifying
U
رل دیگری بازی کردن
breach of a close
U
تجاوز به ملک دیگری
personified
U
رل دیگری بازی کردن
breach of close
U
تجاوز به ملک دیگری
converts
U
تغییر چیزی به دیگری
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
U
دنبال روی دیگری
converting
U
تغییر چیزی به دیگری
one after a
U
یکی درپی دیگری
converted
U
تغییر چیزی به دیگری
convert
U
تغییر چیزی به دیگری
ratio
U
نسبت یک عدد به دیگری
let a praise thee
U
بگذارد دیگری تورابستاید
predecease
U
قبل از دیگری مردن
ratios
U
نسبت یک عدد به دیگری
detinue
U
ضبط مال دیگری
take the words out of someone's mouth
<idiom>
U
حرف دیگری راقاپیدن
eye baby
U
دیگری که به او نگاه میکند
personify
U
رل دیگری بازی کردن
predecease
U
مرگ قبل از دیگری
copycat
<idiom>
U
تقلید از شخص دیگری
personifies
U
رل دیگری بازی کردن
through the grapevine
<idiom>
U
از اشخاص دیگری پرسیدن
pestiferous
U
فاسدکننده اخلاق دیگری
delays
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
overlapped
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
to t.
U
بحقوق دیگری تجاوز کردن
overlaps
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
transfusable
U
قابل تزریق در جسم دیگری
matches
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
global
U
را با دیگری در متن عوض میکند
relocation
U
انتقال به محل دیگری ازحافظه
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
personifier
U
مجسم کننده شخصیت دیگری
transfusible
U
قابل تزریق در جسم دیگری
match
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
globally
U
را با دیگری در متن عوض میکند
transubstantiate
U
بجسم دیگری تبدیل کردن
are these a more apples
U
هیچ سیب دیگری هست
be a carbon copy
<idiom>
U
دقیقا مثل دیگری بودن
unless you are otherwise engaged
U
اگر کار دیگری نداری
multiplicand
U
عددی که در دیگری ضرب شود
suffragan
U
تابع منطقه یاقسمت دیگری
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
sublease
U
به مستاجر دیگری اجاره دادن
rub off
<idiom>
U
به شخص دیگری انتقال دادن
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
reword
U
باواژههای دیگری بیان کردن
to transubstantiate
U
به جسم دیگری تبدیل کردن
to connect with a flight
U
به پرواز
[دیگری]
وصل شدن
to shift a burden
U
کاری رابدوش دیگری گذاشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com