Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
priority processing
U
اولویت پردازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precedence
U
اولویت
priority
U
اولویت
hegemony
U
اولویت
priorship
U
اولویت
priorities
U
اولویت
absolute priority
U
اولویت مطلق
priority indicator
U
نماینده اولویت
precedency
U
پیشی اولویت
priority indicator
U
اولویت نما
priority interrupt
U
وقفه اولویت
program priority
U
اولویت برنامه
time priority
U
اولویت زمانی
preferences
U
مزیت اولویت
preference
U
مزیت اولویت
precedence
U
پیشی اولویت
prioritises
U
اولویت بندی کردن
prioritising
U
اولویت بندی کردن
prioritize
U
اولویت بندی کردن
prioritized
U
اولویت بندی کردن
prioritised
U
اولویت بندی کردن
prioritizing
U
اولویت بندی کردن
prioritizes
U
اولویت بندی کردن
premiership
U
مقام نخست وزیری اولویت
to put safety first
[foremost]
U
اولویت اول را به ایمنی دادن
interrupt
U
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupting
U
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupts
U
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
post processing
U
پس پردازی
supererogation
U
بس پردازی
priority
U
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
priorities
U
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
weighting
U
مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
file processing
U
پرونده پردازی
preprocessing
U
پیش پردازی
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
multiprocessing
U
چند پردازی
list processing
U
لیست پردازی
image processing
U
تصویر پردازی
ideation
U
اندیشه پردازی
naturalism
U
طبیعت پردازی
pseudologia fantastica
U
دروغ پردازی
head in the clouds
<idiom>
U
رویا پردازی
Synectics
U
بدیعه پردازی
theorization
U
نظریه پردازی
teleprocessing
U
دور پردازی
symbolization
U
نماد پردازی
supererogatory
U
وابسته به بس پردازی
rhythmization
U
نواخت پردازی
exocathection
U
برون پردازی
endocathection
U
به خود پردازی
phraseology
U
عبارت پردازی
crystal pulling
U
بلور پردازی
symbolism
U
نشان پردازی
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
call processing
U
فراخوان پردازی
reminiscence
U
خاطره پردازی
reminiscences
U
خاطره پردازی
batch processing
U
دسته پردازی
data processing center
U
مرکزداده پردازی
data processing
U
داده پردازی
document processing
U
متن پردازی
dp
U
داده پردازی
fantasized
U
وهم پردازی کردن
settings
U
گیرش صحنه پردازی
fantasising
U
وهم پردازی کردن
fantasises
U
وهم پردازی کردن
fantasised
U
وهم پردازی کردن
wordprocessing program
U
برنامه واژه پردازی
versification
U
شاعری قافیه پردازی
fantasizes
U
وهم پردازی کردن
fantasizing
U
وهم پردازی کردن
oratory
U
فن خطابه سخن پردازی
verbiage
U
درازگویی سخن پردازی
locutions
U
سبک عبارت پردازی
locution
U
سبک عبارت پردازی
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
setting
U
گیرش صحنه پردازی
yarns
U
افسانه پردازی کردن
yarn
U
افسانه پردازی کردن
data processing center
U
مرکز داده پردازی
edp manager
U
مدیرداده پردازی الکترونیکی
multiprocessing system
U
سیستم چند پردازی
distributed data processing
U
داده پردازی توزیعی
logomachy
U
بازی واژه پردازی
list processing langauge
U
زبان لیست پردازی
dp manager
U
مدیر داده پردازی
hypergnosis
U
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosia
U
نکته پردازی بیمارگون
business data processing
U
داده پردازی تجاری
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
fantasize
U
وهم پردازی کردن
bribed
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification
U
تاوان پردازی جبران زیان
bribing
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
She takes great care of her appearance
U
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
fullwrite professional
U
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
symbolized
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolised
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizing
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizes
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolize
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
remote batch processing
U
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com