English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transferable securities U اوراق بهادار قابل انتقال
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
marketable securities U اوراق بهادار قابل معامله
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
bonds U اوراق بهادار
drafts U اوراق بهادار
papers U اوراق بهادار
papering U اوراق بهادار
papered U اوراق بهادار
securities U اوراق بهادار
paper U اوراق بهادار
drafted U اوراق بهادار
negotiable papers U اوراق بهادار
negotiable instruments U اوراق بهادار
draft U اوراق بهادار
negotiable instrument U اسناد بهادار
brokered U دلال اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
security market U بازار اوراق بهادار
securities market U بازار اوراق بهادار
securities department U اداره اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس اوراق بهادار
assumed portfolio U اوراق بهادار مفروض
broker U دلال اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
stock exchanges U بورس اوراق بهادار
registered securities U اوراق بهادار با نام
portfolio U موجودی اوراق بهادار
portfolios U موجودی اوراق بهادار
brokers U دلال اوراق بهادار
bearer securities U اوراق بهادار بی نام
brokering U دلال اوراق بهادار
government securities U اوراق بهادار دولتی
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
redemption U مبادله اوراق بهادار با پول
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
The return on the bonds amounts to ... U مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
quotation U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotations U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
documents U پرونده ها [اسناد] [اوراق]
archive U ضبط اسناد و اوراق بایگانی
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
ascribable U قابل اسناد
predicable U قابل اسناد
attributable U قابل اسناد
imputably U بطور قابل اسناد
negotiable instruments U اسناد قابل معامله
appraisement bond U اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
desk accessories U وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
verba chartarum fortius accipiuntur U proferentem contra الفاظ اسناد بیشتر علیه امضاکننده ان قابل تعبیر است
transferable U قابل انتقال
demountable U قابل انتقال
transmissive U قابل انتقال
alienable U قابل انتقال
open cheque U چک قابل انتقال
descendible U قابل انتقال
removable U قابل انتقال
portable U قابل انتقال
negotiable U قابل انتقال
negotiating U قابل انتقال
conveyable U قابل انتقال
conductible U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
assignable credit U اعتبار قابل انتقال
transferable credit U اعتبار قابل انتقال
irremovable U غیر قابل انتقال
transmissable rights U حقوق قابل انتقال
built in U غیر قابل انتقال
non transferable U غیر قابل انتقال
portable program U برنامه قابل انتقال
transferable credit U اعتباراسنادی قابل انتقال
negotiable instrument U سند قابل انتقال
shiftable U قابل تعویض یا انتقال
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
inheritable U میراث بردنی قابل انتقال
movable support U تکیه گاه قابل انتقال
removable mass storage U انباره انبوه قابل انتقال
inalienably U بطور غیر قابل انتقال
removable storage media U رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
floating U پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
movable dam U سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
relocatable U آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
perpetual bonds U اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
deferred exit U انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
demodulator U دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
priced U بهادار
semi-precious U نیمه بهادار
bourse U بازاراوراق بهادار
valuable goods U اشیاء بهادار
valuables U چیزهای بهادار
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
stockbrokerage U دلالی بورس واوراق بهادار
stockbroking U دلالی بورس واوراق بهادار
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
in quires U اوراق
paper U اوراق
papering U اوراق
papered U اوراق
papers U اوراق
obligations U اوراق قرضه
obligation U اوراق قرضه
scraps U اوراق دورانداختن
savings bond U اوراق قرضه
commercial bills U اوراق تجارتی
document bills U اوراق تجارتی
scrap U اوراق دورانداختن
bond U اوراق قرضه
scrapped U اوراق دورانداختن
scrapper U اوراق کننده
secret papers U اوراق سری
scrapping U اوراق دورانداختن
cannibalization U اوراق کردن
printed matter U اوراق چاپی
substituted service U اوراق دعوی
commercial papers U اوراق تجارتی
commerical papers U اوراق تجارتی
overhaul U اوراق کردن
overhauling U اوراق کردن
disassemble U اوراق کردن
overhauls U اوراق کردن
government stock U اوراق بهاداردولتی
debenture U اوراق قرضه
treasury bonds U اوراق بهادارخزانه
overhauled U اوراق کردن
predication U اسناد
delation U اسناد
attribution U اسناد
material U اسناد
ascription U اسناد
materials U اسناد
chain of authorities of a tradition U اسناد
imputation U اسناد
documents U اسناد
records U اسناد
scrapbooks U دفتر اجناس اوراق
scraps U ماشین الات اوراق
overhaul U اوراق کردن کامل
scraps U خرده اوراق کردن
scrapping U ماشین الات اوراق
salvaging U اوراق کردن وسایل
junk bond U اوراق قرضهی قمارآمیز
junk bonds U اوراق قرضهی قمارآمیز
scrapbook U دفتر اجناس اوراق
junk U جنس اوراق وشکسته
government bonds U اوراق قرضه دولتی
scrapping U نزاع اوراق کردن
scrapped U خرده اوراق کردن
scrapped U نزاع اوراق کردن
scrapped U ماشین الات اوراق
scrap U نزاع اوراق کردن
registered bond U اوراق قرضه با نام
scrap U ماشین الات اوراق
preference bonds U اوراق قرضه ممتاز
scrap U خرده اوراق کردن
scraps U نزاع اوراق کردن
scrapping U خرده اوراق کردن
salvages U اوراق کردن وسایل
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
overhauls U اوراق کردن کامل
overhauling U اوراق کردن کامل
overhauled U اوراق کردن کامل
salvage U اوراق کردن وسایل
bond issue U صدور اوراق قرضه
salvaged U اوراق کردن وسایل
ship papers U اسناد کشتی
assignments U واگذاری اسناد
assignments U تخصیص اسناد
documentation center U مرکز اسناد
assignment U واگذاری اسناد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com