Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rove
U
اواره شدن راهزنی دریایی کردن
roved
U
اواره شدن راهزنی دریایی کردن
roves
U
اواره شدن راهزنی دریایی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pirated
U
راهزنی دریایی
piracy
U
راهزنی دریایی
pirating
U
راهزنی دریایی
pirates
U
راهزنی دریایی
pirate
U
راهزنی دریایی
to take to the road
U
راهزنی کردن
straying
U
اواره کردن
strays
U
اواره کردن
stray
U
اواره کردن
garrote
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
banditry
U
راهزنی
highway robbery
U
راهزنی
brigandage
U
راهزنی
brigandism
U
راهزنی
robbery
U
راهزنی
robberies
U
راهزنی
hoid up
U
راهزنی با تهدید
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
garrotter
U
راهزنی که مردم راخفه میکند
runabout
U
اواره
fugacious
U
اواره
immigrants
U
اواره
wanderer
U
اواره
immigrant
U
اواره
runabouts
U
اواره
errant
U
اواره
rogue
U
اواره
rogues
U
اواره
homeless
U
اواره
tramp
U
اواره
tramps
U
اواره
stragglers
U
اواره
strayed
U
اواره
straggler
U
اواره
homelessness
U
اواره
tramped
U
اواره
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
gadabout
U
اواره دربدر
straggle
U
سرگردان اواره
straggling
U
سرگردان اواره
refugees
U
اواره شدن
refugee
U
اواره شدن
excursive
U
اواره گردنده
straggly
U
پراکنده اواره
arrant
U
ولگرد اواره
straggles
U
سرگردان اواره
straggled
U
سرگردان اواره
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
vagrants
U
ادم اواره و ولگرد
vagrant
U
ادم اواره و ولگرد
gangrel
U
اواره خانه بدوش
wilder
U
سر گردان و اواره بودن
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
wandered
U
اواره بودن منحرف شدن
wander
U
اواره بودن منحرف شدن
wanders
U
اواره بودن منحرف شدن
refuges
U
اواره گاه حیات وحش
refuge
U
اواره گاه حیات وحش
goliard
U
دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
sea bathing
U
ابتنی دریایی کردن
pirate
U
دزدی دریایی کردن
pirating
U
دزدی دریایی کردن
pirates
U
دزدی دریایی کردن
pirated
U
دزدی دریایی کردن
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
sail
U
سفر دریایی رااغاز کردن
sailed
U
سفر دریایی رااغاز کردن
sailings
U
سفر دریایی رااغاز کردن
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
منگوله دار کردن گره دریایی
knots
U
منگوله دار کردن گره دریایی
marlinspike
U
چنگک جدا کردن کابلهای دریایی
porpoise
U
خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
porpoises
U
خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
moons
U
سرگردان بودن اواره بودن
moon
U
سرگردان بودن اواره بودن
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
spotting board
U
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
shark
U
سگ دریایی
saltiest
U
دریایی
sea pier
U
سد دریایی
marine
U
دریایی
saltier
U
دریایی
pelagian
U
دریایی
sea born
U
دریایی
maritime
U
دریایی
sharks
U
سگ دریایی
thalassic
U
دریایی
nautical
U
دریایی
dogfish
U
سگ دریایی
salty
U
دریایی
marines
U
دریایی
naval
U
دریایی
sea
U
دریایی
seas
U
دریایی
thalaesic
U
دریایی
benthic
U
ته دریایی
navy
U
نیروی دریایی
navy
U
ناوگان دریایی
seabirds
U
پرندهی دریایی
seabird
U
پرندهی دریایی
alga
U
خزهء دریایی
way bill
U
بارنامه دریایی
water spot
U
گردباد دریایی
water nymph
U
الهه دریایی
water nymph
U
حوری دریایی
light house
U
فار دریایی
navies
U
ناوگان دریایی
gunnery
U
توپخانه دریایی
asteroidea
U
ستارههای دریایی
seafood
U
غذای دریایی
submarine
U
زیر دریایی
submarines
U
زیر دریایی
kelp
U
اشنه دریایی
naval
U
نیروی دریایی
naval
U
افسرنیروی دریایی
algoid
U
مانندعلف دریایی
Naval blockade .
U
محاصره دریایی
algerine
U
دزد دریایی
navies
U
نیروی دریایی
light house
U
چراغ دریایی
usura maritima
U
رباخواری دریایی
admiralty law
U
قوانین دریایی
commercial marine
U
ناوگان دریایی
mariner's compass
U
قطبنمای دریایی
eagle fisher
U
عقاب دریایی
armada
U
نیروی دریایی
armadas
U
نیروی دریایی
maritime commerce
U
بازرگانی دریایی
marines
U
تفنگدار دریایی
maritime law
U
حقوق دریایی
maritime law
U
قوانین دریایی
maritime lien
U
برتری دریایی
marines
U
تکاور دریایی
marine sand
U
ماسه دریایی
actinia
U
کیسه تن دریایی
acaleph
U
گزنه دریایی
marine climate
U
اب و هوای دریایی
jellyfish
عروس دریایی
triphibious
U
هواپیمای دریایی
continental shelf
U
کفه دریایی
marine forces
U
تفنگداران دریایی
marine
U
تفنگدار دریایی
marine insurance
U
بیمه دریایی
salangane
U
چلچله دریایی
marine railway
U
ریل دریایی
marine regatta
U
ریل دریایی
marine
U
تکاور دریایی
maritime lien
U
امتیاز دریایی
voyage
U
سفر دریایی
voyages
U
سفر دریایی
floating trade
U
تجارت دریایی
floatplane
U
هواپیمای دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com