English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hemiparasite U انگلهایی که بیماری زا نیستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stopped U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
sequela U بیماری ناشی از بیماری دیگر
odd U که ضریب دو نیستند
odder U که ضریب دو نیستند
oddest U که ضریب دو نیستند
no serious incidents U حوادثی که وخیم نیستند
sync U دو وسیله کاملاگ سنکرون نیستند
blurs U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
blurring U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurred U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blur U تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
Atari ST U و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
starter's list U فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
generations U زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation U زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
overscan U از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
graphical user interface U استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
hidden U فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
hot money U منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. U سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
off line U وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
continuous U ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
asynchronous U ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
routines U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routinely U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
fragmentation U حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
pathogenic U بیماری زا
virulent <adj.> U بیماری زا
epizootic U بیماری
maladies U بیماری
diseases U بیماری
malady U بیماری
disease U بیماری
illness U بیماری
illnesses U بیماری
union shop U یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
nosophobia U بیماری هراسی
mental disease U بیماری روانی
lumpy jaw U بیماری "اکتینومیکوز"
parkinsonism U بیماری پارکینسون
mental disorder U بیماری روانی
mental illness U بیماری روانی
pathophobia U بیماری هراسی
nosophilia U بیماری خواهی
neuropathy U بیماری عصب
love sickness U بیماری عشق
pathogenesis U بیماری زایی
AIDS U بیماری ایدز
AIDS U بیماری سیدا
legionnaires' disease U بیماری لژیونرها
radiation sickness U بیماری برتابشی
radiation sickness U بیماری تابشی
radiation sickness U بیماری اشعه
VD U بیماری مقاربتی
VD U بیماری زهروی
Diagnosis. U تشخیص بیماری
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
some kind of sickness U یک نوعی از بیماری
wilson's disease U بیماری ویلسون
to be laid up with something U بیماری گرفتن
pathognomy U بیماری شناسی
pick's disease U بیماری پیک
pick's syndrome U بیماری پیک
pott's disease U بیماری پوت
sick bed U بستر بیماری
tay sach's disease U بیماری تی- ساکس
to be down with something U بیماری گرفتن
to be ill with something U بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] U بیماری گرفتن
sick leave U استراحت بیماری
psychosis U بیماری روانی
encephalopathy U بیماری مغزی
down's disease U بیماری داون
illness U بیماری کسالت
epilepsy U بیماری صرع
catamnesis U تاریخچه بیماری
remission U بهبودی بیماری
venereal disease U بیماری مقاربتی
Parkinson's disease U بیماری پارکینسون
alzeimer's disease U بیماری الزایمز
symptomatic U نشانه بیماری
addison's disease U بیماری ادیسون
illnesses U بیماری کسالت
rabies U بیماری هاری
ailment U بیماری مزمن
ailments U بیماری مزمن
pestilence U بیماری طاعون
herpes simplex U بیماری تب خال
advantage by illness U بهره بیماری
hansen's disease U بیماری هنسن
graves'disease U بیماری گریوز
insect vectors U حشرات بیماری زا
hemorrhoid [American] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
to pass a disease on U بیماری منتقل کردن
to die of an illness U در اثر بیماری مردن
haemorrhoid [British] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
haemorrhoid [British] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
hemorrhoid [American] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
migraine U میگرن [پزشکی] [بیماری]
smallpox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
diphtheria [diph] U دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
slapped cheek syndrome U بیماری پنجم [پزشکی]
fifth disease [Erythema infectiosum] U بیماری پنجم [پزشکی]
variola {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
pox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
red plague {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
diathesis U بیماری پذیری ارثی
wernicke's encephalopathy U بیماری مغزی ورنیکه
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
basedow's disease U بیماری بیس داو
allopathy U معالجهء بیماری با اضداد ان
hypertension U بیماری فشار خون
maladies U فاسد شدگی بیماری
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
iatrogenic illness U بیماری پزشک زاد
inpatient U بیماری که در بیمارستان میخوابد
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
paranosis U بهره کشی از بیماری
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
psychosomatic disease U بیماری روانی- تنی
gilles de la tourett's disease U بیماری ژیل دو لاتورت
loose smut U بیماری زنگ گندم
fungus U فونجی بیماری قارچی
pesthole U لانه بیماری ومیکروب
malady U فاسد شدگی بیماری
polio U بیماری فلج اطفال
lepidosis U بیماری پوست پولک دار
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
dementia U دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
melituria U بیماری قند سلس البول
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
pathoneurosis U روان رنجوری بیماری زاد
vaccinated U برضد بیماری تلقیح شدن
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
symptomatology U علم شناسایی نشانههای بیماری
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
locoism U نوعی بیماری اسب ودام
epidemics U واگیر بیماری همه گیر
epidemic U واگیر بیماری همه گیر
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
bladder stone U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
vesical calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
cystolith U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
bladder calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
vaccinating U برضد بیماری تلقیح شدن
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
vaccinate U برضد بیماری تلقیح شدن
enphytotic U بیماری همه گیر شایع
vaccinates U برضد بیماری تلقیح شدن
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
to lay low U خیلی ضعیف کردن [بیماری]
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
lymphogranuloma U ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
Jimmy Carter has cancer. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com