Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nose-picking
U
انگشت کردن در بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mitten
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
fingerprint
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
finger mark
U
با انگشت چرک کردن
proverbialize
U
انگشت نما کردن
To take fingerprints.
U
انگشت نگاری کردن
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
to make an e. of oneself
U
خود را انگشت نما کردن
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
prediction
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedules
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
predictions
U
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
schedule
U
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
to read people's hands
U
کف بینی کردن
anticipated
U
پیش بینی کردن
expected
U
پیش بینی کردن
dopes
U
پیش بینی کردن
dope
U
پیش بینی کردن
expect
U
پیش بینی کردن
second guess
U
پیش بینی کردن
preparation
U
پیش بینی کردن
anticipates
U
پیش بینی کردن
second-guess
U
پیش بینی کردن
second-guessed
U
پیش بینی کردن
second-guesses
U
پیش بینی کردن
second-guessing
U
پیش بینی کردن
forecast
U
پیش بینی کردن
forecasted
U
پیش بینی کردن
anticipating
U
پیش بینی کردن
forecasts
U
پیش بینی کردن
preparations
U
پیش بینی کردن
to make provision
U
پیش بینی کردن
to blow one's nose
U
بینی پاک کردن
expects
U
پیش بینی کردن
miscalculated
U
بدپیش بینی کردن
prevision
U
پیش بینی کردن
augur
U
پیش بینی کردن
plans
U
پیش بینی کردن
plan
U
پیش بینی کردن
auguring
U
پیش بینی کردن
prognosticate
U
پیش بینی کردن
miscalculate
U
بدپیش بینی کردن
augured
U
پیش بینی کردن
augurs
U
پیش بینی کردن
miscalculates
U
بدپیش بینی کردن
expecting
U
پیش بینی کردن
foresee
U
پیش بینی کردن
foresees
U
پیش بینی کردن
anticipate
U
پیش بینی کردن
miscalculating
U
بدپیش بینی کردن
previse
U
پیش بینی کردن
foreshow
U
پیش بینی کردن
preselect
U
پیش بینی موضع کردن
antedated
U
پیش بینی کردن جلوانداختن
look forward to something
<idiom>
U
را لذت پیش بینی کردن
predicts
U
قبلا پیش بینی کردن
miscalculating
U
پیش بینی غلط کردن
miscalculates
U
پیش بینی غلط کردن
miscalculated
U
پیش بینی غلط کردن
provide for in the budget
U
در بودجه پیش بینی کردن
predicting
U
قبلا پیش بینی کردن
predict
U
قبلا پیش بینی کردن
miscalculate
U
پیش بینی غلط کردن
antedates
U
پیش بینی کردن جلوانداختن
antedate
U
پیش بینی کردن جلوانداختن
to provide for old age
U
پیش بینی روزگارپیری را کردن
forecasts
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffled
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffle
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
foretaste
U
ازمایش قبلی پیش بینی کردن
forecast
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
snuffles
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling
U
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
forecasted
U
براورد کردن از قبل پیش بینی
to p for a sum in the budget
U
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
extrapolate
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
dump
U
رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
emunctory
U
مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
digits
U
انگشت
digit
U
انگشت
dactyl
U
انگشت
fingers
U
انگشت
finger
U
انگشت
monodactylous
U
تک انگشت
adactylous
U
بی انگشت
fingerprints
U
اثر انگشت
fingertip
U
نوک انگشت
fingertips
U
نوک انگشت
notoriety
U
انگشت نمایی
knuckles
U
بند انگشت
soon koot
U
نوک انگشت
soleprint
U
انگشت نگاری از پا
finger mark
U
اثر انگشت
cinqfoil
U
پنج انگشت
toenail
U
ناخن انگشت پا
toenails
U
ناخن انگشت پا
fingerprint
U
اثر انگشت
egregious
U
انگشت نما
fingerprinted
U
اثر انگشت
finger painting
U
نقاشی با انگشت
fingerprinting
U
اثر انگشت
pinkie
U
انگشت کوچک
pinky
U
انگشت کوچک
middle finger
U
انگشت میان
fingered
U
انگشت دار
pollex
U
انگشت شست
fingers
U
انگشت زدن
finger
U
انگشت زدن
potentilla
U
پنج انگشت
sawison keut
U
نوک دو انگشت
rule of thumb
U
حساب انگشت
conspicuous
U
انگشت نما
fingered
U
انگشت مانند
finger print
U
اثر انگشت
medius
U
انگشت وسطی
medius
U
انگشت میان
marplot
U
انگشت به شیر زن
five finger
U
پنج انگشت
little fingers
U
انگشت کوچک
agnail
U
میخچهء پا یا انگشت پا
gazing stock
U
انگشت نما
fingering
U
استفاده از انگشت
dactylagraphy
U
انگشت نگاری
dactylitis
U
اماس انگشت
digitiform
U
انگشت مانند
the middle finger
U
انگشت میانه
digitate
U
انگشت دار
phalange
U
بند انگشت
knuckle
U
بند انگشت
dactyloscopy
U
انگشت نگاری
index fingers
U
انگشت نشان
the first or index finger
U
انگشت شهادت
forefingers
U
انگشت شهادت
syndacty
U
چسبیده انگشت
to become a byword
U
انگشت نماشدن
cinquefoil
U
پنج انگشت
forefinger
U
انگشت شهادت
forefinger
U
انگشت نشان
ring fingers
U
انگشت انگشتر
forefingers
U
انگشت نشان
the ring finger
U
انگشت حلقه
ring finger
U
انگشت انگشتر
the first or index finger
U
انگشت نشان
the little finger
U
انگشت کهین
index finger
U
انگشت نشان
flagrant
U
انگشت نما رسوا
phalange
U
استخوان انگشت یاپنجه
finger play
U
استفاده از انگشت درشمشیربازی
index
U
نمودار انگشت سبابه
to run over
U
تند انگشت گذاشتن
notoriously
U
بطور انگشت نما
tap the door with your fingers
U
انگشت بزنید بدر
indexed
U
نمودار انگشت سبابه
To finger something.
U
به چیزی انگشت زدن
knucklebone
U
استخوان بند انگشت
finger glass
U
فرف انگشت شوئی
phalanges
U
استخوان انگشت گروه
finger tapping
U
ضربه زنی با انگشت
pinkie
U
انگشت کوچک دست
finger thumb opposition
U
تقابل شست و انگشت
little finger
U
انگشت کوچک دست
lumbrical
U
ماهیچه انگشت یا پنجه
pettitoes
U
چیز بی ارزش انگشت پا
polydactyl
U
چند انگشتی پر انگشت
the little finger
U
انگشت کوچک کلنج
ring finger
U
انگشت چهارم دست چپ
finger print department
U
اداره انگشت نگاری
ring fingers
U
انگشت چهارم دست چپ
hitsu shiubi
U
مفصل انگشت وسط
his hand lack one finger
U
دستش یک انگشت ندارد
his hand want's two fingers
U
دستش دو انگشت ندارد
indexes
U
نمودار انگشت سبابه
poke
U
فشار با نوک انگشت حرکت
jammed
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
jam
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
poked
U
فشار با نوک انگشت حرکت
pizzicato
U
با ضرب نوک انگشت یاناخن
lumbrical
U
ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
agnus castus
U
پنج انگشت فلفل بری
fingering
U
پنجه گذاری انگشت کاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com