English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it purports that U انچه از این فهمیده میشوداین که .....
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
understanding U فهمیده
knowing U فهمیده
discerning U فهمیده
understandings U فهمیده
large minded U ادم فهمیده
suave U فهمیده وبا ادب
suavity U فهمیده ومودب بودن
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
He seems to be a level – headed ( rational and knowledgeale ) boss . U رئیس فهمیده ای بنظر می رسد ( می آید )
naturals U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
whatever U انچه
whatever U هر انچه
that which U انچه
so far as U تا ان اندازه که انچه
for aught i know U انچه من میدانم
for a iknow U انچه من می دانم
oive such as you have U انچه که داریدبدهید
i lent him what money i had U انچه پول ...
as for as i know U انچه من میدانم
as far as in me lies U انچه از من بر می اید
as far as i can see U انچه من می فهمم
what U هرچه انچه
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
penful U انچه در یک قلم جا گیرد
ties of friendship U انچه دوستی اقتضامیکند
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
the needful U انچه باید کرد
makefast U انچه قایق را به ان میبندند
more than needs U بیش از انچه بایسته
out of sight out of mind U از دل برود هر انچه از دیده برفت
my recollectio of it is U انچه من بیادمی اورم اینست
layered U انچه مربوط به لایه ها باشد
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
the requirements of the law U انچه درقانون قید شده
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
so far as i can guess U انچه من میتوانم حدس بزنم
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
do the necessary U انچه باید کرد بکنید
my sentiment toward him U انچه من راجع باواحساس میکنم
whatsoe'er U هیچ هیچگونه هرقدر انچه هرانچه
penny worth U انچه برابر یک پنی میتوان خرید
redefinable U انچه مجددا قابل تعریف است
bound U انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
i paid his d. wages U مزد او را انچه لازم بود دادم
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
fortuitism U اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
finding U انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
findings U انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
i speak under correction U انچه می گویم ممکن است درست نباشد
whaterer U هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
i overpaid him for his work U مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
nemo dat quod non habet U هیچ کس نمیتواند انچه راکه مالکش نیست را به دیگری دهد
fortuist U کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
whateer U هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
lapful U به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
halfpennyworth U انچه به نیم پنی خریده شود ارزش نیم پنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com