Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
summer solstic
U
انقلاب تابستانی
summer solstice
U
انقلاب تابستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aestival
U
تابستانی ناخوشی تابستانی
estival
U
تابستانی
summer
U
تابستانی
summers
U
تابستانی
summer house
U
خانه تابستانی
summer school
U
مدرسه تابستانی
summer school
U
کلاس تابستانی
summer schools
U
مدرسه تابستانی
summer schools
U
کلاس تابستانی
estival
U
ناخوشی تابستانی
aestivation
U
رخوت تابستانی
vacation camp
[American E]
U
پایگاه تابستانی
daylight saving time
U
ساعت تابستانی
gazeboo
U
عمارت تابستانی
zucchini
U
کدوی تابستانی
summer pudding
U
پودینگ تابستانی
summery
U
شبیه تابستان تابستانی
cocozelle
U
کدوی قلیانی تابستانی
kiosk
U
خانه تابستانی دکه
kiosks
U
خانه تابستانی دکه
dry skiing
U
تمرینات تابستانی اسکی درسالن
summer draft
U
خط ارتفاع بار تابستانی کشتی
summer draft
U
سطح بار امن تابستانی
summer bed of a river
U
بستر تابستانی رودخانه مسیل
gazebo
U
عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
counter-revolutions
U
ضد انقلاب
revolution
U
انقلاب
counter revolution
U
ضد انقلاب
counter-revolution
U
ضد انقلاب
upheavals
U
انقلاب
upheaval
U
انقلاب
revolutions
U
انقلاب
mutations
U
انقلاب
solstice
U
انقلاب
mutation
U
انقلاب
green revolution
U
انقلاب سبز
solstitial point
U
نقطه انقلاب
revolutionary guards
U
پاسداران انقلاب
winter solstice
U
انقلاب زمستانی
solstitium
U
نقطه انقلاب
solstice
U
نقطه انقلاب
french revolution
U
انقلاب فرانسه
agrarian revolution
U
انقلاب ارضی
counterrevolution
U
انقلاب متقابل
industrial revolution
U
انقلاب صنعتی
counterrevolution
U
قیام بر ضد انقلاب
keynesian revolution
U
انقلاب کینزی
palace revolution
U
انقلاب کاخی
revolutionist
U
پیشوای انقلاب
revolutionizer
U
انقلاب اور
russian revolution
U
انقلاب روسیه
commercial revolution
U
انقلاب بازرگانی
agricultural revolution
U
انقلاب کشاورزی
palace revolution
U
انقلاب کاخ نشینان
Flemish Mannerism
U
انقلاب شمال اروپا
revolts
U
بهم خوردگی انقلاب
revolt
U
بهم خوردگی انقلاب
midwinter
U
چله زمستان انقلاب زمستانی
counter-revolution
U
جنبش برای سرکوبی انقلاب
sansculottism
U
پیروی از اصول انقلاب افراطی
counter-revolutions
U
جنبش برای سرکوبی انقلاب
solstitium
U
[نقطه]
انقلاب
[ستاره شناسی]
sturm und drang
U
نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
loyalist
U
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists
U
کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
The novel depicts life in prerevolutionary Russia.
U
این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
aestivate
U
رخوت تابستانی داشتن تابستان را بحال رخوت گذراندن
new marxism
U
مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
counter revolution
U
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
south american revolution
U
انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
fabianism
U
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com